ترجمه فارسی
گرفته بازوی (پسر) مردم رو
منو از وسط جر میده
تو دهنش آدامسو باد کرده و باد کرده
بیشرم بیشرم میترکونه
شایدم بخاطر این علاقه پیدا کردم
صاحبت نتونستم بشم
با مردونگی جور در میاد آیا , تویه لوس
تغییر کرده آیا این دنیا
کشیده به چشم و ابروش سرمه رو
لب ها قرمز قرمز ، عشوه میاد
علاوه بر این اومده جلوم و خجالت نمیکشه
از حرص و لج من هر هر میخنده
ما اینطوری دیدیم آیا تو پدرامون
پیش زمین و زمان بی آبرو شدیم
عادت جدید اومده به ده قدیم واه
دوستان بدبخت شدیم
تویه فندق شکنی(زنی که زیاد عشوه میده و جذابه)
(کسی که) مار رو از لونه بدر میکنی
تقدیرم بلای آویزون گردم
گه بگیرم (ت) موچ موچ
دستم به دامنت عزیزم
افتادم تو بغلت عزیزم
گرمیت منو گرفت عزیزم
آی مَردُم
نظرات کاربران