ترجمه فارسی
خاک عاشق بارون،
و من باز عاشق تو شدیم
غیرممکن به نظر میرسه این مسئله،
هر شب مثل یک ملودی آشنا به ذهنم میای
دلیلش تو بودی؟
بگو ببینم
یک زن میاد و تو رو تغییر میده،
اون ظاهر خشن و مصممی رو که بهش عادت کرده بودی
صد هزاران ساله که به همین منوال داره میگذره،
مثل برخورد موج آب با ساحل میمونه…
مثل برخوردش…
و آسمون به گریه افتاد
هر روز صبح من باز گم شدم
قطزه های بارونی که از پنجره سرازیر میشن و میریزن
و شب ها قبل از خواب همیشه به فکر فرو رفتم،
شعرهایی که نوشتی رو،
همشونو از بَرم1
یک زن میاد و تو رو تغییر میده،
اون ظاهر خشن و مصممی رو که بهش عادت کرده بودی
صد هزاران ساله که به همین منوال داره میگذره،
مثل برخورد موج آب با ساحل میمونه…
مثل برخوردش…
نظرات کاربران