ترجمه فارسی
شب دروغ نگفت، وقتي به من گفت كه آنكه عمري ست رفته، فردا هم هرگز باز نمي گردد!
من از تو بدم آمده و خيلي وقت است كه از تو پنهانش نمي كنم، و -حتى- به همين خاطر ازين شهر هم بدم مي آيد،
وقتي خواستم از -خواسته ي- «خودم» پیروی کنم و دنبال خودم باشم، خودم را هم از دست دادم…
خدا بابت این فقدان، به من اجر بسیار بدهد (این عبارت برای تسلیت گفتن در مصیبت ها به کار می آید. برای از دست دادن خودش به خودش تسلیت می گوید.)
قلبم، روحم و عشقی که ما را کنار هم نگه می داشت…
-حالا- از خدای احد واحد تمنا می کنم که دیگر باز نگردی…
من احساسات و عواطفم را پیشکش تو کردم،
و تو خانواده ی من بودی! حالا اما هیچکس نیستی…
لبخند به لب، تلخی های پیاپی را به کامم نشاندی،
و اکنون، تا همیشه با دوری و محرومیت سر كن….
نظرات کاربران