ترجمه فارسی
بهار نوشین هنوز در من جاريست،
هنوز شادمان قلب کودکی ام پیر نشده،
هنوز از چشمانم شبنم عشق فرو میبارد،
شوق و دردِ امید هنوز در من میزید.
هنوز آبنبات های کودکانه
دلخوشم میدارد
آسمان آبی و کشتزاران سبز، جام هایی لبریز شادمانی اند که خداوند به من ارزانی داشته است،
از طبیعتی موافق روزهای جوانی.
خاطرت جمع! زندگی ارزش تحمل درد را دارد
تا هنگامی که خورشید خدا بر ما بیچاره مردمان می تابد،
و خیالِ بهتر گاهان روح ما را در بر گرفتهاند،
و آه! چشمی همدلانه با ما به گریه است.
نظرات کاربران