He told me I could walk away but I wouldn’t get far
Tell me how do people know what is hurt, what is love?
He told me I belong in a churchyard
Wounds no one can see
He closed all the windows
As his anger broke free
I will not remember
You as somebody nice
Please will you remember me
And cry?
He told me I could walk away but I wouldn’t get far
Tell me how do people know what is hurt, what is love?
He told me I belong in a churchyard
Planted seeds in his heart
Roots tearing the love in him
Apart
He told me I could walk away but I wouldn’t get far
Tell me how do people know what is hurt, what is love?
He told me I belong in a churchyard
ترجمه فارسی
او به من گفت که جای من در حیاط کلیساست.
بهم گفت میتونم برم اما زیاد دور نمیشم
به من بگو مردم از کجا میفهمند چه چیزی دردناک است، عشق چیست؟
او به من گفت که جای من در حیاط کلیساست.
کلمات مثل تیر اشاره میکنند
زخمهایی که هیچکس نمیتواند ببیند
تمام پنجرهها را بست
همانطور که خشمش آزاد شد
یادم نخواهد ماند
تو یه آدم مهربونی هستی
لطفا منو یادت میمونه؟
و گریه کنم؟
او به من گفت که جای من در حیاط کلیساست.
بهم گفت میتونم برم اما زیاد دور نمیشم
به من بگو مردم از کجا میفهمند چه چیزی دردناک است، عشق چیست؟
او به من گفت که جای من در حیاط کلیساست.
نفرت به آرامی او را دنبال میکرد
بذرهایی در قلبش کاشت
ریشهها عشق را از او بیرون میکشند
جدا از هم
او به من گفت که جای من در حیاط کلیساست.
بهم گفت میتونم برم اما زیاد دور نمیشم
به من بگو مردم از کجا میفهمند چه چیزی دردناک است، عشق چیست؟
او به من گفت که جای من در حیاط کلیساست.
نظرات کاربران