L’âme en peine
Il vit mais parle à peine
Il l’attend
Devant cette photo dans le temps
Il, il n’est pas fou
Il y croit c’est tout
Il la voit partout
Il l’attend debout
Une rose à la main
À part elle, il n’attend rien
Rien autour n’a de sens
Et l’air est lourd
Le regard absent
Il est seul, il lui parle souvent
Il, il n’est pas fou
Il l’aime c’est tout
Il la voit partout
Il l’attend debout, debout
Une rose à la main
Non, non plus rien ne le retient
Dans sa love story
Dans sa love story
Dans sa love story
Sa love story
Prends ma main
Promets moi que tout ira bien
Serre-moi fort
Près de toi je rêve encore
Oui, oui je veux rester
Mais je n’sais plus aimer
J’ai été trop bête
Je t’en prie arrête, arrête
Comme je regrette, non je ne voulais pas tout ça
Je serais riche et
Et je t’offrirais tout mon or
Si tu t’en fiches je,
Je t’attendrais sur le port
Si tu m’ignores je,
T’offrirais mon dernier souffle de vie
Dans ma love story
Dans ma love story
Dans ma love story
Ma love story
Une bougie
Peut illuminer la nuit
Un sourire
Peut bâtir tout un empire
Et il y a toi
Et il y a moi
Et personne n’y croit
Mais l’amour fait d’un fou un roi
Et si tu m’ignores j’me battrais encore et encore
C‘est ta love story
C’est ta love story
C’est l’histoire d’une vie
Love story
Des cris de joie
Quelques larmes, on s’en va
On vit dans cette love story
Love story
Love story
Love story
Love story…
Il vit mais parle à peine
Il l’attend
Devant cette photo dans le temps
Il, il n’est pas fou
Il y croit c’est tout
Il la voit partout
Il l’attend debout
Une rose à la main
À part elle, il n’attend rien
Rien autour n’a de sens
Et l’air est lourd
Le regard absent
Il est seul, il lui parle souvent
Il, il n’est pas fou
Il l’aime c’est tout
Il la voit partout
Il l’attend debout, debout
Une rose à la main
Non, non plus rien ne le retient
Dans sa love story
Dans sa love story
Dans sa love story
Sa love story
Prends ma main
Promets moi que tout ira bien
Serre-moi fort
Près de toi je rêve encore
Oui, oui je veux rester
Mais je n’sais plus aimer
J’ai été trop bête
Je t’en prie arrête, arrête
Comme je regrette, non je ne voulais pas tout ça
Je serais riche et
Et je t’offrirais tout mon or
Si tu t’en fiches je,
Je t’attendrais sur le port
Si tu m’ignores je,
T’offrirais mon dernier souffle de vie
Dans ma love story
Dans ma love story
Dans ma love story
Ma love story
Une bougie
Peut illuminer la nuit
Un sourire
Peut bâtir tout un empire
Et il y a toi
Et il y a moi
Et personne n’y croit
Mais l’amour fait d’un fou un roi
Et si tu m’ignores j’me battrais encore et encore
C‘est ta love story
C’est ta love story
C’est l’histoire d’une vie
Love story
Des cris de joie
Quelques larmes, on s’en va
On vit dans cette love story
Love story
Love story
Love story
Love story…
ترجمه فارسی
روح پریشان
زندگی اش را میگذراند اما به سختی حرف میزند
به انتظارش نشسته
روبروی این عکس قدیمی
او، او دیوانه نیست
او باور دارد، فقط همین
همه جا او را می بیند
ایستاده منتظرش است
با یک گل رز در دست
به جز او،منتظر هیچ چیز نیست
اطرافش همه بی معنی ست
و هوا سنگین است
نگاه غایب
او تنهاست، گاهی با او حرف میزند
او، او دیوانه نیست
او دوستش دارد، فقط همین
همه جا او را می بیند
ایستاده، ایستاده منتظرش است
با یک گل رز در دست
نه، دیگر هیچ چیز او را (از انتظار) بر نمی گرداند
در قصه عشق او
در قصه عشق او
در قصه عشق او
قصه عشق او
دستم را بگیر
به من قول بده که همه چیز درست میشود
مرا محکم در آغوش بگیر
کنار تو دوباره رویایی می شوم
بله، بله می خواهم بمانم
اما دیگر دوست داشتن نمی دانم
من خیلی احمق بودم
خواهش میکنم بس کن، بس کن
آنقدر پشیمانم ، نه نمی خواستم اینگونه شود
من ثروتمند خواهم شد و
و تمام ثروتم را به تو می بخشم
اگر این را به سخره بگیری هم، من
من در اسکله منتظرت خواهم ماند
اگر مرا نادیده بگیری، من
نفس آخر زندگی ام را به تو می بخشم
در قصه عشق من
در قصه عشق من
در قصه عشق من
قصه عشق من
یک شمع
می تواند شب را نور بخشد
یک لبخند
می تواند امپراطوری بسازد
و تو وجود داری
و من وجود دارم
و هیچکس باور نمی کند
اما عشق یک دیوانه را پادشاه میکند
و اگر تو مرا نادیده بگیری، خودم را دوباره و درباره خواهم زد
این قصه عشق توست
این قصه عشق توست
این قصه عشق توست
قصه عشق
فریادهای شوق
کمی اشک، می میریم
در این قصه عشق زندگی می کنیم
قصه عشق
قصه عشق
زندگی اش را میگذراند اما به سختی حرف میزند
به انتظارش نشسته
روبروی این عکس قدیمی
او، او دیوانه نیست
او باور دارد، فقط همین
همه جا او را می بیند
ایستاده منتظرش است
با یک گل رز در دست
به جز او،منتظر هیچ چیز نیست
اطرافش همه بی معنی ست
و هوا سنگین است
نگاه غایب
او تنهاست، گاهی با او حرف میزند
او، او دیوانه نیست
او دوستش دارد، فقط همین
همه جا او را می بیند
ایستاده، ایستاده منتظرش است
با یک گل رز در دست
نه، دیگر هیچ چیز او را (از انتظار) بر نمی گرداند
در قصه عشق او
در قصه عشق او
در قصه عشق او
قصه عشق او
دستم را بگیر
به من قول بده که همه چیز درست میشود
مرا محکم در آغوش بگیر
کنار تو دوباره رویایی می شوم
بله، بله می خواهم بمانم
اما دیگر دوست داشتن نمی دانم
من خیلی احمق بودم
خواهش میکنم بس کن، بس کن
آنقدر پشیمانم ، نه نمی خواستم اینگونه شود
من ثروتمند خواهم شد و
و تمام ثروتم را به تو می بخشم
اگر این را به سخره بگیری هم، من
من در اسکله منتظرت خواهم ماند
اگر مرا نادیده بگیری، من
نفس آخر زندگی ام را به تو می بخشم
در قصه عشق من
در قصه عشق من
در قصه عشق من
قصه عشق من
یک شمع
می تواند شب را نور بخشد
یک لبخند
می تواند امپراطوری بسازد
و تو وجود داری
و من وجود دارم
و هیچکس باور نمی کند
اما عشق یک دیوانه را پادشاه میکند
و اگر تو مرا نادیده بگیری، خودم را دوباره و درباره خواهم زد
این قصه عشق توست
این قصه عشق توست
این قصه عشق توست
قصه عشق
فریادهای شوق
کمی اشک، می میریم
در این قصه عشق زندگی می کنیم
قصه عشق
قصه عشق
نظرات کاربران