[Verse 1]
Once upon a time when we were friends
I gave you my heart, the story ends
No happy ever after, now we’re friends
Wish upon a star if that might help
The stars collide if you decide
Wish upon a star if that might help
[Pre-Chorus]
What’s it like to have loved
And to lose her touch?
What’s it like to have loved
And to lose that much?
[Chorus]
Well, I hope and I pray that maybe someday
You’ll walk in the room with my heart
Add and subtract that as a matter of fact
Now that you’ve gone, I still want you back
Remembering, surrendering
Remembering that part
All of my heart
[Verse 2]
Spilling up pink silk and coffee lace
You hook me up, I rendezvous at your place
Your lipstick and your lip gloss seals my fate
Sentimental powers might help you now
But skip the hearts and flowers, skip the ivory towers
You’ll be disappointed and I’ll lose a friend
[Pre-Chorus]
No, I won’t be told there’s a crock of gold
At the end of the rainbow
Or the pleasure and pain, sunshine and rain
Might make this love grow
[Chorus 2]
But I hope and I pray that maybe someday
You’ll walk in the room with my heart
Add and subtract that as a matter of fact
Now that you’ve gone, I still want you back
Remembering, surrendering
The kindest cut’s the cruelest part
All of my heart
[Bridge]
Ooh, ooh, ooh
Ooh, ooh, ooh
[Chorus 3]
Yes, I hope and I pray that maybe someday
You’ll walk in the room with my heart
And I shrug and I say that maybe today
You’ll come home soon
Surrendering, remembering
Surrendering that part
All of my heart
All of my heart
ترجمه فارسی
[قسمت ۱]
روزی روزگاری که ما دوست بودیم
قلبم را به تو دادم، داستان تمام شد
از آن به بعد دیگر هیچ خوشبختی وجود ندارد، حالا ما دوست هستیم
آرزوی یک ستاره کن اگر کمکی کند
ستارهها به هم میخورند اگر تصمیم بگیری
آرزوی یک ستاره کن اگر کمکی کند
[قسمت پیش از همخوانی]
دوست داشتن چه حسی دارد
و از دست دادن لمس او؟
دوست داشتن چه حسی دارد
و از دست دادن آن همه چیز؟
[همخوان]
خب، امیدوارم و دعا میکنم که شاید روزی
با قلبم وارد اتاق شوی
این را جمع و تفریق کن
حالا که رفتهای، هنوز هم میخواهم برگردی
به یاد میآورم، تسلیم میشوم
به یاد آن بخش
تمام قلبم
[قسمت ۲]
ابریشم صورتی و تور قهوهای میریزد
من را به خانهات میآورم، من در خانهات قرار میگذارم
رژ لب و برق لبت سرنوشت مرا رقم میزند
قدرتهای احساسی ممکن است الان به تو کمک کنند
اما از قلبها و گلها بگذر، از برجهای عاج بگذر
ناامید خواهی شد و من یک دوست را از دست خواهم داد
[پیشهمخوان]
نه، به من گفته نخواهد شد که کوزهای از طلا وجود دارد
در انتهای رنگینکمان
یا لذت و درد، آفتاب و باران
ممکن است باعث رشد این عشق شود
[همخوان ۲]
اما امیدوارم و دعا میکنم که شاید روزی
با قلبم وارد اتاق شوی
این را جمع و تفریق کن در واقع
حالا که رفتهای، هنوز هم میخواهم برگردی
به یاد میآورم، تسلیم میشوم
مهربانترین برش، بیرحمانهترین بخش است
تمام قلبم
[بریج]
اوه، اوه، اوه
اوه، اوه، اوه
[همخوان ۳]
بله، امیدوارم و دعا میکنم که شاید روزی
با قلبم وارد اتاق شوی
و شانههایم را بالا میاندازم و میگویم شاید امروز
به زودی به خانه برگردی
تسلیم میشوم، به یاد میآورم
تسلیم آن بخش
تمام قلبم
تمام قلبم
نظرات کاربران