مجله موسیقی ملود
0

آهنگ فرانسوی La nuit از Amir به همراه متن و ترجمه مجزا

Au cœur de la ville
Désertée comme ses artères
A côté des mégots par terre
Quelques flaques scintillent
Personne dans la file
Juste des amants solaires
Quelques amours rudimentaires
Finissent en battements de cils

Mais qu’est-ce qu’elle est belle
Et qu’est-ce qu’elle sourit
C’est elle qui m’éclaire ouais
Quand le jour me luit
Quand l’aube m’appelle
Ma peine s’oublie
C’est elle qui m’éclaire
Quand mes cernes ont le goût de mes insomnies

I wonder if you see me coming
When you call my name
When you call my name
The land is dark and the moon is calling
I’ll be there at the end of the day

Au cœur de la ville
Nos instincts s’envoient en l’air
Quand notre amour prend des charters
On se crashe avec style
C’est l’heure de la nuit
Le décor et son envers
Nous ont livré tous leurs mystères
Sur l’asphalte fragile
Mais qu’est ce qu’elle est belle
Sauf quand elle s’enfuit
Quand l’aube m’appelle je me perds dans un ralenti
Dernière étincelle
La lune me suit
Je prends des détours comme toujours jusqu’à l’insomnie

I wonder if you see me coming
When you call my name
When you call my name
The land is dark and the moon is calling
I’ll be there at the end of the day

Encore tu m’appelles
Vers quoi tu m’emmènes ?
Même les coups qu’tu m’assènes
Je crois que je les aime
Quand j’me promène
Tu noies mes problèmes
Dans toutes tes fontaines

I wonder if you see me coming
When you call my name
When you call my name
The land is dark and the moon is calling
I’ll be there at the end of the day
(I’ll be there at the end of the day…
I’ll be there at the end…)

ترجمه فارسی

در قلب شهر
مانند شریان‌هایش متروک
کنار ته سیگارهای روی زمین
چند گودال آب سوسو می‌زنند
هیچ‌کس در صف نیست
فقط عاشقان آفتاب‌سوخته
چند عشق ابتدایی
به پلک زدن مژه‌ها ختم می‌شوند

اما او چقدر زیباست
و چقدر لبخند می‌زند
او کسی است که مرا روشن می‌کند، بله
وقتی روز بر من می‌درخشد
وقتی سپیده دم مرا صدا می‌زند
غم من فراموش می‌شود
او کسی است که مرا روشن می‌کند
وقتی حلقه‌های تیره چشمم طعم بی‌خوابی‌ام را می‌چشند

من تعجب می‌کنم که آیا آمدن مرا می‌بینی
وقتی نامم را صدا می‌زنی
وقتی نامم را صدا می‌زنی
زمین تاریک است و ماه صدا می‌زند
من در پایان روز آنجا خواهم بود

در قلب شهر
غرایز ما به پرواز در می‌آیند
وقتی عشق ما با پروازهای چارتر سقوط می‌کند
ما با سبک سقوط می‌کنیم
شب است
موقعیت و معکوس آن
آنها تمام اسرار خود را برای ما آشکار کردند
روی آسفالت شکننده
اما او چقدر زیباست
به جز وقتی که فرار می‌کند
وقتی سپیده دم مرا صدا می‌زند، خودم را در … آهسته گم می‌کنم حرکت
آخرین جرقه
ماه دنبالم می‌آید
مثل همیشه از مسیرهای فرعی می‌روم، تا اینکه بی‌خوابی به سراغم می‌آید

نمی‌دانم آمدنم را می‌بینی یا نه
وقتی اسمم را صدا می‌زنی
وقتی اسمم را صدا می‌زنی
زمین تاریک است و ماه صدا می‌زند
من در پایان روز آنجا خواهم بود

دوباره صدایم می‌زنی
من را کجا می‌بری؟

حتی ضرباتی که به من می‌زنی
فکر می‌کنم آنها را دوست دارم
وقتی راه می‌روم
مشکلاتم را غرق می‌کنی
در تمام چشمه‌هایت

نمی‌دانم آمدنم را می‌بینی یا نه
وقتی اسمم را صدا می‌زنی
وقتی اسمم را صدا می‌زنی
زمین تاریک است و ماه صدا می‌زند
من در پایان روز آنجا خواهم بود
(من در پایان روز آنجا خواهم بود…
من در پایان آنجا خواهم بود…)

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا