افکار تنهایی به ذهنم نفوذ می‌کنند
به درونم
به اعماقم نفوذ می‌کنند
کثافت را می‌شویند، یک روز کاری سخت
جایگاهم را می‌شناسم
به تنهایی
بدون سم در استخوان‌هایم
به تنهایی
اینجا جایی است که خانه‌ام را می‌سازم
خانه‌ام
اینجا همیشه خانه‌ام خواهد بود
تا دیروقت کار می‌کنم
وارد می‌شوم و دروازه را می‌بندم
از پنجره نگاه می‌کنم
و به صورتم خیره می‌شوم
هر خط و هر خراشی
اینجا زندگی‌ام را ساخت
اینجا زندگی‌ام را ساخت
به تنهایی
بدون سم در استخوان‌هایم
به تنهایی
اینجا جایی است که خانه‌ام را می‌سازم
خانه‌ام
خانه‌ام
به کسی نیاز دارم که در آغوشم بگیرد
به کسی نیاز دارم که در آغوشم بگیرد
خانه‌ام
اینجا همیشه خانه‌ام خواهد بود
اینجا همیشه خانه‌ام خواهد بود