ترجمه فارسی
یه دختر بود
اونموقع، سال شصت و نه
خیلی دیوونه بود
من یه پسربچه بودم
خیلی خجالتی
و منزوی
وقتی دیدمت
بدطور عاشق شدم
و قصه شروع شد
هیچوقت سعی کردی بفهمی؟
هیچوقت سعی کردی حس کنی؟
من یه پسربچه بودم
اون شونزده سالش بود
وقتی بدطور عاشقش شده بودم
اون دنیای بی نقص
که کنار هم ساختیم رو
فراموش کردی؟
اون همه قول
که تا آخرش میمونی رو
یادت رفته؟
هیچوقت سعی کردی بفهمی؟
هیچوقت سعی کردی حس کنی؟
~
من یه پسربچه بودم
اون شونزده سالش بود
وقتی بدطور عاشقش شده بودم
اون دنیای بی نقص
که کنار هم ساختیم رو
فراموش کردی؟
اون همه قول
که تا آخرش میمونی رو
یادت رفته؟
هیچوقت سعی کردی بفهمی؟
هیچوقت سعی کردی حس کنی؟
نظرات کاربران