مجله موسیقی ملود
0

آهنگ فرانسوی Au coeur de moi از Amir به همراه متن و ترجمه مجزا

Un jour, je suis prédateur
Un jour, je suis la proie
Un jour, j’ai chaud au cœur
Un jour, j’ai tellement froid
Parfois je ne vois plus clair
Le miroir me déforme
Je me lève sans lumière
Et mes rêves s’endorment

Plonge au cœur de moi
Au fond de mes abimes, de mes abimes
Dis-moi ce que tu vois
Plonge au cœur de moi
Et quand tout me décime, tout me décime
Je veux renaître en toi

Viens, écris sur ma peau les mots que je n’ose pas
Même au bord du chaos, si je tombe retiens-moi

Un jour, je suis l’acteur
Qui fait son cinéma
Un jour, c’est le destin
Qui tient la caméra
Mon esprit solitaire
Se perd au fond des bois
J’vois le monde à l’envers
Mes rêves sont à l’étroit
Plonge au cœur de moi
Au fond de mes racines, de mes racines
Ou personne ne va
Plonge au cœur de moi
Le temps nous laisse en ruine, nous laisse en ruine
Je veux renaître en toi

Viens, écris sur ma peau les mots que je n’ose pas
Même au bord du chaos, si je tombe retiens-moi

Et j’entends ton écho, ohohohooo…
C’est la voix d’un jour nouveau
Le plus beau des flambeaux

Viens, écris sur ma peau les mots que je n’ose pas
Même au bord du chaos, si je tombe retiens-moi

Viens, écris sur ma peau les mots que je n’ose pas
Même au bord du chaos, si je tombe retiens-moi

ترجمه فارسی

یک روز، من شکارچی هستم
یک روز، من طعمه هستم
یک روز، قلبم گرم است
یک روز، من خیلی سردم
گاهی اوقات دیگر نمی‌توانم واضح ببینم
آینه مرا تحریف می‌کند
بدون نور بیدار می‌شوم
و رویاهایم به خواب می‌روند
در قلبم فرو برو
به اعماق مغاکم، مغاکم
به من بگو چه می‌بینی
در قلبم فرو برو
و وقتی همه چیز مرا نابود می‌کند، همه چیز مرا نابود می‌کند
می‌خواهم در تو دوباره متولد شوم
بیا، روی پوستم کلماتی را بنویس که جرات ندارم
حتی در لبه هرج و مرج، اگر افتادم، مرا بگیر
یک روز، من بازیگر هستم
بازی خودم را می‌کنم
یک روز، این سرنوشت است
که دوربین را نگه می‌دارد
روح تنهای من
گم شده در اعماق جنگل
من دنیا را وارونه می‌بینم
رویاهایم تنگ شده‌اند
در قلبم فرو برو
به اعماق ریشه‌هایم، ریشه‌هایم
جایی که هیچ‌کس نمی‌رود
در قلبم فرو برو
زمان ما را در ویرانه‌ها رها می‌کند، ما را در ویرانه‌ها رها می‌کند
می‌خواهم در تو دوباره متولد شوم
بیا، کلماتی را که جرات گفتنشان را ندارم، روی پوستم بنویس
حتی در لبه‌ی آشوب، اگر افتادم، مرا بگیر
و پژواک تو را می‌شنوم، اوهوهوووو…
این صدای یک روز جدید است
زیباترین مشعل‌ها
بیا، کلماتی را که جرات گفتنشان را ندارم، روی پوستم بنویس
حتی در لبه‌ی آشوب، اگر افتادم، مرا بگیر
بیا، کلماتی را که جرات گفتنشان را ندارم، روی پوستم بنویس
حتی در لبه‌ی آشوب، اگر افتادم، مرا بگیر

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا