مجله موسیقی ملود
0

آهنگ انگلیسی Set Fire to the Rain از Adele به همراه متن و ترجمه مجزا

بازدید 61
I let it fall, my heart
And as it fell, you rose to claim it
It was dark and I was over
Until you kissed my lips and you saved me

My hands, they’re strong
But my knees were far too weak
To stand in your arms
Without falling to your feet

But there’s a side to you
That I never knew, never knew
All the things you’d say
They were never true, never true
And the games you play
You would always win, always win

But I set fire to the rain
Watched it pour as I touched your face
Well, it burned while I cried
‘Cause I heard it screaming out your name, your name!

When I lay with you
I could stay there
Close my eyes
Feel you’re here forever
You and me together
Nothing gets better

‘Cause there’s a side to you
That I never knew, never knew
All the things you’d say
They were never true, never true
And the games you play
You would always win, always win

But I set fire to the rain
Watched it pour as I touched your face
Well, it burned while I cried
‘Cause I heard it screaming out your name, your name!

I set fire to the rain
And I threw us into the flames
Well, it felt something died
‘Cause I knew that that was the last time, the last time!

Sometimes I wake up by the door
That heart you caught, must be waiting for you
Even now that we’re already over
I cant help myself from looking for you

I set fire to the rain
Watch it pour as I touch your face
Well, it burned while I cried
‘Cause I heard it screaming out your name, your name

I set fire to the rain
And I threw us into the flames
Well, it felt something died
‘Cause I knew that was the last time
The last time, oh, oh!

Let it burn

ترجمه فارسی

گذاشتم بیفتد، قلبم
و همانطور که سقوط کرد، تو برای ادعای آن برخاستی
هوا تاریک بود و من تمام شده بودم
تا اینکه لب هایم را بوسید و نجاتم دادی

دستان من، آنها قوی هستند
اما زانوهام خیلی ضعیف شده بود
تا در آغوشت بایستم
بدون اینکه روی پای شما بیفتد

اما یک طرف برای شما وجود دارد
که هرگز نمی دانستم، هرگز نمی دانستم
همه چیزهایی که شما می گویید
آنها هرگز درست نبودند، هرگز درست نبودند
و بازی هایی که انجام می دهید
شما همیشه برنده هستید، همیشه برنده می شوید

اما من باران را آتش زدم
در حالی که صورتت را لمس می‌کردم، آن را تماشا کردم
خوب، در حالی که من گریه می کردم سوخت
چون شنیدم که اسم تو رو فریاد میزنه، اسمت!

وقتی با تو دراز کشیدم
میتونستم اونجا بمونم
چشمامو ببند
احساس کنید برای همیشه اینجا هستید
من و تو با هم
هیچ چیز بهتر نمی شود

چون یک طرف برای شما وجود دارد
که هرگز نمی دانستم، هرگز نمی دانستم
همه چیزهایی که شما می گویید
آنها هرگز درست نبودند، هرگز درست نبودند
و بازی هایی که انجام می دهید
شما همیشه برنده هستید، همیشه برنده می شوید

اما من باران را آتش زدم
در حالی که صورتت را لمس می‌کردم، آن را تماشا کردم
خوب، در حالی که من گریه می کردم سوخت
چون شنیدم که اسم تو رو فریاد میزنه، اسمت!

باران را آتش زدم
و ما را در میان شعله های آتش انداختم
خوب، احساس می کرد چیزی مرده است
چون می دانستم این آخرین بار بود، آخرین بار!

گاهی کنار در از خواب بیدار می شوم
اون قلبی که گرفتی باید منتظرت باشه
حتی حالا که دیگر تمام شده ایم
من نمی توانم جلوی خودم را بگیرم که دنبال تو نگردم

باران را آتش زدم
در حالی که صورتت را لمس می‌کنم می‌ریزد
خوب، در حالی که من گریه می کردم سوخت
چون شنیدم که اسم تو، اسمت را فریاد می زد

باران را آتش زدم
و ما را در میان شعله های آتش انداختم
خوب، احساس می کرد چیزی مرده است
چون می دانستم این آخرین بار است
آخرین بار، آه، آه!

بگذار بسوزد

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید