… A while ago, I heard the sound of children’s laughter
Now it’s quiet, so I guess they left the park
This wooden bench is getting harder by the hour
The sun is going down, it’s getting dark
… I realise I’m cold, the rain begins to pour
As I watch the windows on the second floor
The lights are on, it’s time to go (ooh)
It’s time at last, to let him know
… I believe it would be fair to say, “You look bewildered”
And you wonder why I’m here today
And so you should, I would
When I left, I felt I’ve had enough
But in the shape and form, I appear now
I have learned to cope, and love and hope is why I am here now
… And now you see another me, I’ve been reloaded, yeah
I’m fired up, don’t shut me down
I’m like a dream within a dream that’s been decoded
I’m fired up, I’m hot, don’t shut me down
… I’m not the one you knew, I’m now, and then combined
And I’m asking you to have an open mind (and I won’t be the same)
I’m not the same this time around (ooh)
I’m fired up, don’t shut me down
… Will you leave me standing in the hall or let me enter?
The apartment hasn’t changed at all
I’ve got to say, “I’m glad”
… Once these rooms were witness to our love
My tantrums and increasing frustration
But I go from mad, to not so bad
In my transformation
… And now you see another me, I’ve been reloaded, yeah
I’m fired up, don’t shut me down (don’t shut me down)
I’m like a dream, within a dream, that’s been decoded
I’m fired up, I’m hot, don’t shut me down
… I am not the one you knew (I’m not the one you knew)
I’m now, and then combined
And I’m asking you to have an open mind (now, I’ll not be the same)
I’m not the same this time around (ooh)
I’m fired up, don’t shut me down
… You ask me not to leave
Well, here I am again
And I love you still and so I won’t pretend
I have learnt to cope, and love and hope is why I am here now
ترجمه فارسی
… چند وقت پیش صدای خنده های بچه ها را شنیدم
حالا ساکت است، بنابراین حدس میزنم که پارک را ترک کردند
این نیمکت چوبی ساعت به ساعت سخت تر می شود
خورشید غروب می کند، تاریک می شود
… می فهمم سردم است، باران شروع به باریدن می کند
همانطور که پنجره های طبقه دوم را تماشا می کنم
چراغ ها روشن هستند، وقت رفتن است (اوه)
بالاخره وقتشه که بهش خبر بدم
… من معتقدم که منصفانه است که بگوییم، “شما گیج شده اید”
و شما تعجب می کنید که چرا من امروز اینجا هستم
و بنابراین شما باید، من
وقتی رفتم احساس کردم به اندازه کافی سیر شده ام
اما در شکل و فرم، اکنون ظاهر می شوم
من یاد گرفته ام که کنار بیایم و عشق و امید دلیل حضورم در اینجاست
… و اکنون من دیگری را می بینید، من دوباره بارگذاری شده ام، بله
من داغونم، منو نبند
من مثل رویایی در رویایی هستم که رمزگشایی شده است
آتیش گرفته ام دمت گرم خاموشم نکن
… من آن کسی نیستم که شما می شناختید، اکنون هستم و سپس ترکیب شده ام
و من از شما می خواهم که ذهنی باز داشته باشید (و من مثل آن نخواهم بود)
من این بار همان نیستم (اوه)
من داغونم، منو نبند
… آیا من را در سالن ایستاده می گذارید یا اجازه می دهید وارد شوم؟
آپارتمان اصلا تغییر نکرده
باید بگویم “خوشحالم”
… روزی این اتاق ها شاهد عشق ما بودند
عصبانیت من و افزایش ناامیدی
اما من از دیوانه به سمت نه چندان بد می روم
در تحول من
… و اکنون من دیگری را می بینید، من دوباره بارگذاری شده ام، بله
من داغونم، منو نبند (منو نبند)
من مثل یک رویا هستم، درون یک رویا، که رمزگشایی شده است
آتیش گرفته ام دمت گرم خاموشم نکن
… من اونی نیستم که تو میشناختی (من اونی نیستم که تو میشناختی)
من در حال حاضر، و سپس ترکیب شده است
و من از شما می خواهم که ذهنی باز داشته باشید (الان، من همان چیزی نخواهم بود)
من این بار همان نیستم (اوه)
من داغونم، منو نبند
… شما از من می خواهید که ترک نکنم
خوب، من دوباره اینجا هستم
و من هنوز تو را دوست دارم و بنابراین تظاهر نمی کنم
من یاد گرفته ام که کنار بیایم و عشق و امید دلیل حضورم در اینجاست
نظرات کاربران