[Intro]
I remember the prison of all memories
And I’m drowning in tears
Come and help me please
Stay with me, stay with me baby
When the lights go down
[Verse]
I was so crazy all the time I made you cry
You walked away and never said goodbye
On and on, on and on
I guess I lost you, now you’re gone
I try to hide the pain but all I see is you
How can I do it, I don’t have a clue
On and on, on and on
I guess I lost you, now you’re gone
[Chorus]
I remember the prison of all memories
And I’m drowning in tears
Come and help me please
Stay with me, stay with me baby
When the lights go down
I remember the voice that is calling my name
And I know that someday
You will feel the same
Stay with me, stay with me baby
When the lights go down
[Verse]
I was so crazy all the time I made you cry
You walked away and never said goodbye
On and on, on and on
I guess I lost you, now you’re gone
I try to hide the pain but all I see is you
How can I do it, I don’t have a clue
On and on, on and on
I guess I lost you, now you’re gone
[Chorus]
I remember the prison of all memories
And I’m drowning in tears
Come and help me please
Stay with me, stay with me baby
When the lights go down
I remember the voice that is calling my name
And I know that someday
You will feel the same
Stay with me, stay with me baby
When the lights go down
I remember the prison of all memories
And I’m drowning in tears
Come and help me please
Stay with me, stay with me baby
When the lights go down
I remember the voice that is calling my name
And I know that someday
You will feel the same
Stay with me, stay with me baby
When the lights go down
ترجمه فارسی
[مقدمه]
زندان تمام خاطرات را به یاد میآورم
و در اشک غرق میشوم
بیا و کمکم کن لطفا
با من بمان، با من بمان عزیزم
وقتی چراغها خاموش میشوند
[بیت]
من تمام مدت آنقدر دیوانه بودم که تو را به گریه انداختم
تو رفتی و هرگز خداحافظی نکردی
و بارها و بارها
فکر کنم تو را از دست دادم، حالا تو رفتهای
سعی میکنم درد را پنهان کنم اما تنها چیزی که میبینم تو هستی
چطور میتوانم این کار را بکنم، هیچ سرنخی ندارم
و بارها و بارها، بارها
فکر کنم تو را از دست دادم، حالا تو رفتهای
[همخوان]
زندان تمام خاطرات را به یاد میآورم
و در اشک غرق میشوم
بیا و کمکم کن لطفا
با من بمان، با من بمان عزیزم
وقتی چراغها خاموش میشوند
صدایی را که نامم را صدا میزند به یاد میآورم
و میدانم که روزی
تو هم همین احساس را خواهی داشت
با من بمان، با من بمان عزیزم
وقتی چراغها خاموش میشوند
[بیت]
من تمام مدت آنقدر دیوانه بودم که تو را به گریه انداختم
تو رفتی دور شدم و هرگز خداحافظی نکردم
بارها و بارها، بارها و بارها
فکر کنم تو را از دست دادم، حالا تو رفتهای
سعی میکنم درد را پنهان کنم اما تنها چیزی که میبینم تو هستی
چطور میتوانم این کار را بکنم، هیچ سرنخی ندارم
بارها و بارها، بارها و بارها
فکر کنم تو را از دست دادم، حالا تو رفتهای
[همخوان]
زندان تمام خاطرات را به یاد میآورم
و در اشک غرق میشوم
بیا و کمکم کن لطفا
با من بمان، با من بمان عزیزم
وقتی چراغها خاموش میشوند
صدایی را که نامم را صدا میزند به یاد میآورم
و میدانم که روزی
تو هم همین احساس را خواهی داشت
با من بمان، با من بمان عزیزم
وقتی چراغها خاموش میشوند
زندان تمام خاطرات را به یاد میآورم
و در اشک غرق میشوم
بیا و کمکم کن لطفا
با من بمان، با من بمان عزیزم
وقتی چراغها خاموش میشوند
صدایی را که نامم را صدا میزند به یاد میآورم
و میدانم که روزی
تو هم همین احساس را خواهی داشت
با من بمان، با من بمان عزیزم
وقتی چراغها خاموش میشوند
نظرات کاربران