ترجمه فارسی

دست بسته
نگران، آسیب دیده، ضعیف. اما شجاع
پر از رویا ولی سرشار از محدودیت‌ها
نا امید از همه کس و همه جا

روزها میگذره و سال‌ها سپری میشه
خودم رو نمیشناسم. من کیستم؟ من کیستم؟

توی روزمرگی موندم و در ظاهر خوش‌حالم
غمگین و ناامید اما هوشیار و جسور
توی روزمرگی موندم و در ظاهر خوش‌حالم
غمگین و ناامید اما هوشیار و جسور

ناگهان به آتش‌فشانی جوشان تبدیل میشم
من تاریکی و شب هستم، من آتش و روز هستم

دست بسته
نگران، آسیب دیده، ضعیف. اما شجاع
پر از رویا ولی سرشار از محدودیت‌ها
نا امید از همه کس و همه جا

در حال حرکت توی مسیری که دیگران ترسیم کردن
ولی تقصیر خودمه، مسئولش خودمم

نمیتونم بگم خالی از گناهم
من نه ابلیسم نه میتونم پیامبر بشم
نمیتونم بگم خالی از گناهم
من نه ابلیسم نه میتونم پیامبر بشم

مسیری پیش روم هست، توش قدم میذارم
بالاخره آخرش میفهمیم دلیل همه اینا رو

دست بسته
نگران، آسیب دیده، ضعیف. اما شجاع
پر از رویا ولی سرشار از محدودیت‌ها
نا امید از همه کس و همه چیه