مجله موسیقی ملود
0

آهنگ ایتالیایی L’appuntamento (قرار ملاقات) از Ornella Vanoni با متن و ترجمه مجزا

بازدید 292

Ho sbagliato tante volte ormai
che lo so già
che oggi quasi certamente
sto sbagliando su di te.

Ma una volta in più che cosa può cambiare
nella vita mia…
Accettare questo strano appuntamento
è stata una pazzia!

Sono triste tra la gente che
mi sta passando accanto,
ma la nostalgia di rivedere te
è forte più del pianto.

Questo sole accende sul mio volto
un segno di speranza.
Sto aspettando quando a un tratto
ti vedrò spuntare in lontananza!

Amore, fai presto,
io non resisto…
Se tu non arrivi, non esisto,
non esisto, non esisto…

È cambiato il tempo e sta piovendo,
ma resto ad aspettare.
Non m’importa cosa il mondo può pensare,
io non me ne voglio andare.

Io mi guardo dentro e mi domando,
ma non sento niente.
Sono solo un resto di speranza
perduta tra la gente.

Amore, è già tardi
e non resisto…
Se tu non arrivi, non esisto,
non esisto, non esisto…

Luci, macchine, vetrine, strade, tutto quanto
si confonde nella mente.
La mia ombra si è stancata di seguirmi,
il giorno muore lentamente.

Non mi resta che tornare a casa mia
alla mia triste vita.
Questa vita che volevo dare a te
l’hai sbriciolata tra le dita…

Amore, perdono,
ma non resisto…
Adesso per sempre non esisto,
non esisto, non esisto…

 ترجمه فارسی

تا به حال چندین بار اشتباه کردم
که دیگر فهمیدم
که امروز تقریبن مطمئنم
درباره‌ی تو اشتباه می‌کنم

اما یک بار دیگر چه چیزی می‌تواند تغییر کند
در زندگی من
پذیرفتن این قرار ملاقات عجیب
دیوانگی بود

غمگینم در میان مردمی که
از کنارم می‌گذرند
اما نوستالژی دیدار دوباره‌ی تو
خیلی قوی‌تر از گریه‌کردن است

خورشید بر صورتم می‌تابد
نشانی از امید
منتظرم تا وقتی که ناگهان
تو را ببینم که در دوردست‌ها پدیدار می‌شوی

عشقم، عجله کن
نمی‌توانم مقاومت کنم
اگر نرسی، می‌میرم
می‌میرم، می‌میرم

هوا عوض شده و باران می‌بارد
اما من همچنان منتظر می‌مانم
برایم مهم نیست که دنیا چه فکری می کند
من نمی‌خواهم از اینجا بروم

به درون خودم نگاه می‌کنم و از خودم می‌پرسم
ولی چیزی نمی‌شنوم
تنها باقیمانده‌ای از امید هستم
که در میان مردم گم شده

عشقم دیگر دیر شده
و من نمی‌توانم مقاومت کنم
اگر نرسی، می‌میرم
می‌میرم، می‌میرم

چراغ‌ها، ماشین‌ها، ویترین‌ها، خیابان‌ها، همه چیز
در ذهنم درهم می‌ریزند
سایه‌ام از دنبال کردنم خسته شده است
روز به آرامی پایان می‌گیرد

دیگر کاری نمانده جز اینکه به خانه‌ام برگردم
به زندگی غم‌انگیزم
زندگی‌ای را که می خواستم به تو هدیه کنم
لای انگشتانت خُردش کردی

عشقم، مرا ببخش
اما نمی‌توانم مقاومت کنم
حالا برای همیشه، می‌میرم
می‌میرم، می‌میرم

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید