Run
Run
Run
넌 내 하나뿐인 태양, 세상에 딱 하나
널 향해 피었지만 난 자꾸 목말라
너무 늦었어, 늦었어, 너 없이 살 순 없어
가지가 말라도 더 힘껏 손을 뻗어
손 뻗어봤자 금세 깨버릴 꿈 (꿈, 꿈)
미칠 듯 달려도 또 제자리일 뿐 (뿐, 뿐)
그냥 날 태워줘, 그래, 더 밀쳐 내줘
이건 사랑에 미친 멍청이의 뜀박질
더 뛰게 해줘
나를 더 뛰게 해줘
두 발에 상처만 가득해도
네 얼굴만 보면 웃는 나니까
다시 run, run, run, 난 멈출 수가 없어
또 run, run, run, 난 어쩔 수가 없어
어차피 이것밖에 난 못해 (못해)
너를 사랑하는 것 밖엔 못해 (못해)
다시 run, run, run, 넘어져도 괜찮아
또 run, run, run, 좀 다쳐도 괜찮아
가질 수 없다 해도 난 족해 (족해)
바보 같은 운명아 나를 욕해 (욕해)
Run (don’t tell me bye, bye)
Run (you make me cry, cry)
Run (love is a lie, lie)
Don’t tell me, don’t tell me, don’t tell me bye, bye
다 끝난 거라는데 난 멈출 수가 없네
땀인지 눈물인지 나 더는 분간 못해 (해, 해)
내 발가벗은 사랑도 거친 태풍 바람도
나를 더 뛰게만 해, 내 심장과 함께
더 뛰게 해줘
나를 더 뛰게 해줘
두 발에 상처만 가득해도
네 얼굴만 보면 웃는 나니까
다시 run, run, run, 난 멈출 수가 없어
또 run, run, run, 난 어쩔 수가 없어
어차피 이것밖에 난 못해 (못해)
너를 사랑하는 것 밖엔 못해 (못해)
다시 run, run, run, 넘어져도 괜찮아
또 run, run, run, 좀 다쳐도 괜찮아
가질 수 없다 해도 난 족해 (족해)
바보 같은 운명아 나를 욕해 (욕해)
추억들이 마른 꽃잎처럼 산산이 부서져가
내 손 끝에서, 내 발 밑에서, 달려가는 네 등 뒤로
마치 나비를 쫓듯 꿈 속을 헤매듯 너의 흔적을 따라가
길을 알려줘, 날 좀 멈춰줘, 날 숨쉬게 해줘
다시 run, run, run, 난 멈출 수가 없어 (uh)
또 run, run, run, 난 어쩔 수가 없어 (난 어쩔 수가 없어)
어차피 이것밖에 난 못해 (못해)
너를 사랑하는 것 밖엔 못해 (못해)
다시 run, run, run, 넘어져도 괜찮아 (run, run, run, oh, woah)
또 run, run, run, 좀 다쳐도 괜찮아 (oh, whoa)
가질 수 없다 해도 난 족해 (족해)
바보 같은 운명아 나를 욕해 (욕해)
Run (don’t tell me bye, bye)
Run (you make me cry, cry)
Run (love is a lie, lie)
Don’t tell me, don’t tell me, don’t tell me bye, bye
Run
Run
넌 내 하나뿐인 태양, 세상에 딱 하나
널 향해 피었지만 난 자꾸 목말라
너무 늦었어, 늦었어, 너 없이 살 순 없어
가지가 말라도 더 힘껏 손을 뻗어
손 뻗어봤자 금세 깨버릴 꿈 (꿈, 꿈)
미칠 듯 달려도 또 제자리일 뿐 (뿐, 뿐)
그냥 날 태워줘, 그래, 더 밀쳐 내줘
이건 사랑에 미친 멍청이의 뜀박질
더 뛰게 해줘
나를 더 뛰게 해줘
두 발에 상처만 가득해도
네 얼굴만 보면 웃는 나니까
다시 run, run, run, 난 멈출 수가 없어
또 run, run, run, 난 어쩔 수가 없어
어차피 이것밖에 난 못해 (못해)
너를 사랑하는 것 밖엔 못해 (못해)
다시 run, run, run, 넘어져도 괜찮아
또 run, run, run, 좀 다쳐도 괜찮아
가질 수 없다 해도 난 족해 (족해)
바보 같은 운명아 나를 욕해 (욕해)
Run (don’t tell me bye, bye)
Run (you make me cry, cry)
Run (love is a lie, lie)
Don’t tell me, don’t tell me, don’t tell me bye, bye
다 끝난 거라는데 난 멈출 수가 없네
땀인지 눈물인지 나 더는 분간 못해 (해, 해)
내 발가벗은 사랑도 거친 태풍 바람도
나를 더 뛰게만 해, 내 심장과 함께
더 뛰게 해줘
나를 더 뛰게 해줘
두 발에 상처만 가득해도
네 얼굴만 보면 웃는 나니까
다시 run, run, run, 난 멈출 수가 없어
또 run, run, run, 난 어쩔 수가 없어
어차피 이것밖에 난 못해 (못해)
너를 사랑하는 것 밖엔 못해 (못해)
다시 run, run, run, 넘어져도 괜찮아
또 run, run, run, 좀 다쳐도 괜찮아
가질 수 없다 해도 난 족해 (족해)
바보 같은 운명아 나를 욕해 (욕해)
추억들이 마른 꽃잎처럼 산산이 부서져가
내 손 끝에서, 내 발 밑에서, 달려가는 네 등 뒤로
마치 나비를 쫓듯 꿈 속을 헤매듯 너의 흔적을 따라가
길을 알려줘, 날 좀 멈춰줘, 날 숨쉬게 해줘
다시 run, run, run, 난 멈출 수가 없어 (uh)
또 run, run, run, 난 어쩔 수가 없어 (난 어쩔 수가 없어)
어차피 이것밖에 난 못해 (못해)
너를 사랑하는 것 밖엔 못해 (못해)
다시 run, run, run, 넘어져도 괜찮아 (run, run, run, oh, woah)
또 run, run, run, 좀 다쳐도 괜찮아 (oh, whoa)
가질 수 없다 해도 난 족해 (족해)
바보 같은 운명아 나를 욕해 (욕해)
Run (don’t tell me bye, bye)
Run (you make me cry, cry)
Run (love is a lie, lie)
Don’t tell me, don’t tell me, don’t tell me bye, bye
ترجمه فارسی
بدو
بدو
بدو
تو تنها خورشید من هستی، تنها خورشید دنیا
من به سوی تو شکوفا شدم، اما تشنهتر میشوم
خیلی دیر است، خیلی دیر است، نمیتوانم بدون تو زندگی کنم
حتی اگر شاخهها خشک شوند، با تمام وجودم دست دراز میکنم
رویایی که به زودی خرد میشود، حتی اگر دست دراز کنم (رویا، رویا)
حتی اگر دیوانهوار بدوم، فقط در همان جا گیر کردهام (فقط، فقط)
فقط بگذار سوار شوم، آره، مرا محکمتر هل بده
این جهش یک احمق دیوانه عاشق است
بگذار بیشتر بدوم
بگذار بیشتر بدوم
حتی اگر هر دو پایم پر از زخم باشد
چون فقط با نگاه کردن به صورتت لبخند میزنم
دوباره، بدو، نمیتوانم متوقف شوم
دوباره، بدو، بدو، نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم
به هر حال، این تنها کاری است که میتوانم انجام دهم (نمیتوانم انجام دهم)
تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که تو را دوست داشته باشم (نمیتوانم انجام دهم)
دوباره، بدو، بدو، اشکالی ندارد اگر من سقوط
دوباره، فرار کن، فرار کن، اشکالی ندارد اگر کمی آسیب ببینم
حتی اگر نتوانم تو را داشته باشم، راضی هستم (کافی است)
سرنوشت احمقانه، مرا نفرین کن (نفرین)
بدو (به من نگو خداحافظ، خداحافظ)
بدو (باعث گریه من میشوی، گریه میکنی)
بدو (عشق دروغ است، دروغ)
به من نگو، به من نگو خداحافظ، خداحافظ
میگویند تمام شده، اما من نمیتوانم متوقف شوم.
دیگر نمیتوانم تشخیص دهم که عرق است یا اشک. (نفرین، درمان)
عشق برهنه من، بادهای تند و تیز
آنها فقط باعث میشوند که من سخت تر بدوم، همراه با قلبم.
مرا سخت تر نفرین کن.
مرا سخت تر نفرین کن.
حتی اگر پاهایم پر از زخم باشد،
چون فقط با نگاه کردن به صورتت لبخند میزنم.
بدو، بدو، دوباره بدو، نمیتوانم متوقف شوم.
بدو، بدو، دوباره بدو، نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم.
به هر حال، این تنها کاریه که از دستم بر میاد (نمیتونم)
من هیچ کاری جز دوست داشتن تو نمیتونم انجام بدم (نمیتونم)
بدو، بدو، دوباره بدو، اشکالی نداره اگه زمین بخورم.
بدو، بدو، دوباره بدو، اشکالی نداره اگه یه کم آسیب ببینم. حتی اگر نتوانم تو را داشته باشم، راضیام (راضیام)
سرنوشت احمقانه، مرا نفرین کن (نفرین)
خاطرات مثل گلبرگهای خشک گل در حال خرد شدن هستند
در نوک انگشتانم، زیر پاهایم، پشت سرت
انگار که دنبال پروانهای میدوم، انگار که در رویایی سرگردانم، رد پایت را دنبال میکنم
راه را به من نشان بده، متوقفم کن، بگذار نفس بکشم
دوباره بدو، بدو، بدو، نمیتوانم متوقف شوم (اه)
دوباره بدو، بدو، بدو، نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم (نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم)
به هر حال، این تمام کاری است که میتوانم انجام دهم (نمیتوانم انجام دهم)
کاری جز دوست داشتن تو نمیتوانم انجام دهم (نمیتوانم انجام دهم)
دوباره بدو، بدو، بدو، اشکالی ندارد که زمین بخورم (بدو، بدو، بدو، اوه، وای)
دوباره بدو، بدو، بدو، بدو، اشکالی ندارد که کمی آسیب ببینم (اوه، وای)
حتی اگر نتوانم آن را داشته باشم، راضیام (کافی است)
سرنوشت احمقانه، نفرین من (نفرین)
فرار کن (به من نگو خداحافظ، خداحافظ)
فرار کن (باعث گریه من میشی، گریه کنم)
فرار کن (عشق یه دروغه، دروغ)
به من نگو، به من نگو خداحافظ، خداحافظ
بدو
بدو
تو تنها خورشید من هستی، تنها خورشید دنیا
من به سوی تو شکوفا شدم، اما تشنهتر میشوم
خیلی دیر است، خیلی دیر است، نمیتوانم بدون تو زندگی کنم
حتی اگر شاخهها خشک شوند، با تمام وجودم دست دراز میکنم
رویایی که به زودی خرد میشود، حتی اگر دست دراز کنم (رویا، رویا)
حتی اگر دیوانهوار بدوم، فقط در همان جا گیر کردهام (فقط، فقط)
فقط بگذار سوار شوم، آره، مرا محکمتر هل بده
این جهش یک احمق دیوانه عاشق است
بگذار بیشتر بدوم
بگذار بیشتر بدوم
حتی اگر هر دو پایم پر از زخم باشد
چون فقط با نگاه کردن به صورتت لبخند میزنم
دوباره، بدو، نمیتوانم متوقف شوم
دوباره، بدو، بدو، نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم
به هر حال، این تنها کاری است که میتوانم انجام دهم (نمیتوانم انجام دهم)
تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که تو را دوست داشته باشم (نمیتوانم انجام دهم)
دوباره، بدو، بدو، اشکالی ندارد اگر من سقوط
دوباره، فرار کن، فرار کن، اشکالی ندارد اگر کمی آسیب ببینم
حتی اگر نتوانم تو را داشته باشم، راضی هستم (کافی است)
سرنوشت احمقانه، مرا نفرین کن (نفرین)
بدو (به من نگو خداحافظ، خداحافظ)
بدو (باعث گریه من میشوی، گریه میکنی)
بدو (عشق دروغ است، دروغ)
به من نگو، به من نگو خداحافظ، خداحافظ
میگویند تمام شده، اما من نمیتوانم متوقف شوم.
دیگر نمیتوانم تشخیص دهم که عرق است یا اشک. (نفرین، درمان)
عشق برهنه من، بادهای تند و تیز
آنها فقط باعث میشوند که من سخت تر بدوم، همراه با قلبم.
مرا سخت تر نفرین کن.
مرا سخت تر نفرین کن.
حتی اگر پاهایم پر از زخم باشد،
چون فقط با نگاه کردن به صورتت لبخند میزنم.
بدو، بدو، دوباره بدو، نمیتوانم متوقف شوم.
بدو، بدو، دوباره بدو، نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم.
به هر حال، این تنها کاریه که از دستم بر میاد (نمیتونم)
من هیچ کاری جز دوست داشتن تو نمیتونم انجام بدم (نمیتونم)
بدو، بدو، دوباره بدو، اشکالی نداره اگه زمین بخورم.
بدو، بدو، دوباره بدو، اشکالی نداره اگه یه کم آسیب ببینم. حتی اگر نتوانم تو را داشته باشم، راضیام (راضیام)
سرنوشت احمقانه، مرا نفرین کن (نفرین)
خاطرات مثل گلبرگهای خشک گل در حال خرد شدن هستند
در نوک انگشتانم، زیر پاهایم، پشت سرت
انگار که دنبال پروانهای میدوم، انگار که در رویایی سرگردانم، رد پایت را دنبال میکنم
راه را به من نشان بده، متوقفم کن، بگذار نفس بکشم
دوباره بدو، بدو، بدو، نمیتوانم متوقف شوم (اه)
دوباره بدو، بدو، بدو، نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم (نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم)
به هر حال، این تمام کاری است که میتوانم انجام دهم (نمیتوانم انجام دهم)
کاری جز دوست داشتن تو نمیتوانم انجام دهم (نمیتوانم انجام دهم)
دوباره بدو، بدو، بدو، اشکالی ندارد که زمین بخورم (بدو، بدو، بدو، اوه، وای)
دوباره بدو، بدو، بدو، بدو، اشکالی ندارد که کمی آسیب ببینم (اوه، وای)
حتی اگر نتوانم آن را داشته باشم، راضیام (کافی است)
سرنوشت احمقانه، نفرین من (نفرین)
فرار کن (به من نگو خداحافظ، خداحافظ)
فرار کن (باعث گریه من میشی، گریه کنم)
فرار کن (عشق یه دروغه، دروغ)
به من نگو، به من نگو خداحافظ، خداحافظ
نظرات کاربران