ترجمه فارسی

مممم، مممم
عشق کوچولوی من
می‌بینم که چشمانت مثل اقیانوس گشاد می‌شوند
وقتی اینقدر پر از احساسات من به من نگاه می‌کنی
صادقانه می‌گویم که اینجا بودن برایم سخت است
می‌دانم که احساس گم‌گشتگی می‌کنی، کاملاً تقصیر من است
به من بگو که دوستم داری
من یک میلیون درصد دوستت دارم
من خودم را در سرمای روز نمی‌شناسم
بنابراین تعجب نمی‌کنم که می‌توانی تمام دروغ‌هایم را بخوانی
از اینکه اینجا هستم وقتی که اینقدر گناهکارم خیلی احساس بدی دارم
من خیلی دور هستم و تو تنها کسی هستی که می‌توانی مرا نجات دهی
ای، احساس می‌کنم که مرا دوست نداری
چرا اینطور احساس می‌کنی؟
آیا مرا دوست داری؟
می‌دانی، مامان هیچ‌کس دیگری را آنطور که من تو را دوست دارم دوست ندارد، درست است؟ دارم تحمل می‌کنم (به زور)
مامان خیلی چیزها باید یاد بگیره (سنگینه)
من دارم تحمل می‌کنم (منو بگیر)
مامان خیلی چیزها باید یاد بگیره (بهم یاد بده)
مامان اخیراً احساسات خیلی شدیدی داشته
(چطور؟)
فقط، یه کم صبر کن، بذار…، انگشتام گیر کردن
مثلاً، اممم، یه کم گیج شدم
(چرا؟) نمی‌دونم
و حس می‌کنم واقعاً نمی‌دونم دارم چیکار می‌کنم
(اصلاً؟)
اصلاً
و این باعث می‌شه برم
عشق کوچولوی من
بهم بگو، درد گذشته‌ام رو حس می‌کنی؟
وقتی روی من دراز می‌کشی، می‌تونی صدای شکستن قلبم رو بشنوی؟
می‌خواستم هر چیزی که من هرگز نداشتم را داشته باشی.

خیلی متاسفم اگر کاری که کردم باعث ناراحتی تو شده.

من پدرت را دوست دارم چون او تو را به من داد.

تو نیمی از منی و نیمی از پدری.

اوه. من تحمل می‌کنم (به سختی)

مامان خیلی چیزها باید یاد بگیرد (سنگین است)

من تحمل می‌کنم (من را بگیر)

مامان خیلی چیزها باید یاد بگیرد (به من یاد بده)

روز بدی دارم، روز خیلی مضطربی دارم.

احساس پارانوئیدی زیادی دارم، خیلی استرس دارم.

اممم، خماری دارم، که هیچ‌وقت کمکی نمی‌کند، اما

احساس می‌کنم امروز اولین روزی است که از وقتی او را ترک کردم، احساس تنهایی می‌کنم.

و من هرگز احساس تنهایی نمی‌کنم، عاشق تنها بودن هستم.

من همیشه تنها بودن را به بودن با مردم ترجیح می‌دادم.

و احساس می‌کنم شاید، مثلاً، بیش از حد جبران می‌کردم.

بیرون بودن و چیزهایی از این قبیل برای اینکه ذهنم را از او دور نگه دارم.

و احساس می‌کنم امروز خانه هستم و می‌خواهم در خانه باشم.

فقط می‌خواهم تلویزیون تماشا می‌کنم و توی یه توپ جمع می‌شم و
با عرق و این چیزا حال می‌کنم، فقط خیلی احساس تنهایی می‌کنم
یه کم می‌ترسم که ممکنه زیاد این حس رو داشته باشم