ترجمه فارسی

شهر مدت‌هاست که در ریاکاری شیرین خوابیده است
واقعیت مثل نور خیره کننده خورشیده، من عادت دارم با دستام جلوشو بگیرم

من مثل آتشی هستم که در باران می‌سوزد و فقط آخرین جرقه ضعیفش باقی مانده است
نمی‌تونم ببینم که لباس‌های جدید پادشاه خیلی سرسختانه هستن یا نه

زندگی مثل پرسه زدن در شهر شلوغ است
چه بسیارند آرزوهایی که همچون امواج خروشان، چه بسیارند مهربانی‌هایی که در خود فرو می‌برند
ما زیر نور چراغ‌های نئون بزرگ شدیم
هر چه نور بیشتر باشد، مردم گیج‌تر می‌شوند

بچه‌ها همه معصوم و شجاع به دنیا آمدند
رویای خفاش با گذشت زمان به آرامی انتزاعی می‌شود

کبوتر سفیدی که در آسمان خراش به دام افتاده است
رشد فیری تیل
چرا جهان در حال ثروتمندتر شدن است؟
طبیعت فقیرتر انسان

زندگی مثل پرسه زدن در شهر شلوغ است
چه بسیارند آرزوهایی که همچون امواج خروشان، چه بسیارند مهربانی‌هایی که در خود فرو می‌برند
نمی‌خواهم با جریان همراه شوم
چه کسی با من همراه خواهد شد تا خلاف جهت باد پرواز کنیم؟

دود خفه کننده است
هر چه بیشتر تلاش می‌کنم، تازه‌تر می‌شوم.
تاریکی زمین را فرا گرفته است
قلب‌های ما واضح‌تر می‌بینند

پاک همچون گلی در کویر
در محاصره طوفان‌های شن خروشان
اما مهم نیست واقعیت چقدر پیچیده باشد
من هم نمی‌ترسم.

زندگی همچون سفری بی پایان است
آسیب‌های جدید و قدیمی، اما من قوی‌تر هستم
پرواز در خلاف جهت باد

ما شکننده، ساکت، سازشکار یا عقب‌نشین نیستیم.
نترسید، ناامید نشوید، مغرور نشوید، تسلیم نشوید

شکننده نباش، ساکت نباش، سازش نکن، عقب‌نشینی نکن
نترسید، ناامید نشوید، مغرور نشوید، تسلیم نشوید

با وجود شرایط نامساعد تسلیم نخواهیم شد
پروازی سرسختانه در خلاف جهت باد

شکننده نباش، ساکت نباش، سازش نکن، عقب‌نشینی نکن
نترسید، ناامید نشوید، مغرور نشوید، تسلیم نشوید