مجله موسیقی ملود
0

آهنگ آلمانی ​​Anmut از Xavier Naidoo به همراه متن و ترجمه مجزا

بازدید 355
Keine hat solche AnmutGrazie auf deiner HautDu weißt nicht, was du mir damit antustMit der Krone auf deinem HauptUnd trotzdem will ich nichts verändernWill behalten, was es istWie sehr hat sich alles verändertWie sehr hab’ ich dich vermisst
Alle reißen sich um ein Bild mit dirIch kann’s versteh’n, ich sah dich vorhin an der TürUnd ich wunder’ mich, wie ruhig du bistBei dem, was du erlebt hast, ist es wundersam, wie jung du bist
Ich ahnte nicht, dass dein GesichtMehr Eindruck auf mich macht als das Taj Mahal auf einen TouristWie schön du bist, wie anmutig
Keine hat solche AnmutGrazie auf deiner HautDu weißt nicht, was du mir damit antustMit der Krone auf deinem HauptUnd trotzdem will ich nichts verändernWill behalten, was es istWie sehr hat sich alles verändertWie sehr hab’ ich dich vermisst
Dammi la tua mano, mi hai giurato che sei miaSenza sapere che il tuo sorriso è magiaSei molto speciale io lo vedo nei tuoi occhiDimentico il mondo quando solo tu mi tocchiLa colpa ce l’hai solo tuIl cuore batte troppo forte, senza te divento pazzoDevi dirmi non lasciarmi piùChe senza te non ce la faccio
Keine hat solche AnmutGrazie auf deiner HautDu weißt nicht, was du mir damit antustMit der Krone auf deinem HauptUnd trotzdem will ich nichts verändernWill behalten, was es istWie sehr hat sich alles verändertWie sehr hab’ ich dich vermisst
Ich trete in dein Leben wie in eine KathedraleMit dir wähl’ ich das Leben, weil ich keine Wahl habeDenn ich will mit dir leben, reicht mein Leben dir als Gabe?Ich hätte nichts dagegen, ein Leben mit dir zu haben
Ich muss nur doch die Gelegenheit bekommen, es zu sagenDu bist meine Antwort und ich habe keine FragenMe-e-ehrIch hab’ keine Fragen mehr
Keine hat solche AnmutGrazie auf deiner HautDu weißt nicht, was du mir damit antustMit der Krone auf deinem HauptUnd trotzdem will ich nichts verändernWill behalten, was es istWie sehr hat sich alles verändertWie sehr hab’ ich dich vermisst

ترجمه فارسی

هیچ کس چنین لطفی ندارد
لطفی بر پوستت
نمیدونی داری با من چیکار میکنی
با تاجی که بر سر داری
و با این حال من نمی‌خواهم چیزی را تغییر دهم
می‌خواد چیزی که هست رو حفظ کنه
چقدر همه چیز تغییر کرده است
چقدر دلم برات تنگ شده بود
همه برای عکس گرفتن با تو داد و بیداد می‌کنند
می‌فهمم، قبلاً تو را دم در دیدم
و من تعجب می‌کنم که تو چقدر آرام هستی
با آنچه تجربه کرده‌ای، شگفت‌انگیز است که چقدر جوان هستی
من هیچ تصوری نداشتم که چهره ات
برای من از تاج محل برای یک توریست چشمگیرتر است
چقدر زیبا، چقدر دلربا هستی
هیچ کس چنین لطفی ندارد
لطفی بر پوستت
نمیدونی داری با من چیکار میکنی
با تاجی که بر سر داری
و با این حال من نمی‌خواهم چیزی را تغییر دهم
می‌خواد چیزی که هست رو حفظ کنه
چقدر همه چیز تغییر کرده است
چقدر دلم برات تنگ شده بود
داممی لا توآ مانو، می های گیوراتو چه بی میا
Senza sapere che il tuo sorriso è Magia
Be molto speciale io lo vedo nei tuoi occhi
Dimentico il mondo quando solo tu mi tocchi
رکودی که فقط تو داری
قبل از اینکه شیرجه بزنی، قلبت محکم می‌تپه
دیگه نباید رهاش کنی
که بدون تو، این چیزی نیست که چهره
هیچ کس چنین لطفی ندارد
لطفی بر پوستت
نمیدونی داری با من چیکار میکنی
با تاجی که بر سر داری
و با این حال من نمی‌خواهم چیزی را تغییر دهم
می‌خواد چیزی که هست رو حفظ کنه
چقدر همه چیز تغییر کرده است
چقدر دلم برات تنگ شده بود
من مثل یه کلیسای جامع وارد زندگیت میشم
با تو زندگی را انتخاب می‌کنم چون چاره‌ی دیگری ندارم
زیرا می‌خواهم با تو زندگی کنم، آیا زندگی من به عنوان هدیه‌ای برای تو کافی است؟
من از زندگی با تو بدم نمیاد
فقط باید فرصتی برای گفتنش پیدا کنم
تو پاسخ من هستی و من هیچ سوالی ندارم
بیشتر
دیگه سوالی ندارم
هیچ کس چنین لطفی ندارد
لطفی بر پوستت
نمیدونی داری با من چیکار میکنی
با تاجی که بر سر داری
و با این حال من نمی‌خواهم چیزی را تغییر دهم
می‌خواد چیزی که هست رو حفظ کنه
چقدر همه چیز تغییر کرده است
چقدر دلم برات تنگ شده بود

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید