مجله موسیقی ملود
0

آهنگ انگلیسی Lily از Alan Walker و Emelie Hollow و K-391 به همراه متن و ترجمه مجزا

Lily was a little girlAfraid of the big, wide worldShe grew up within her castle walls
Now and then she tried to runAnd then on the night with the setting sunShe went in the woods awaySo afraid, all alone
They’ve warned her, don’t go thereThere’s creatures who are hiding in the darkThen something came creepingIt told her
“Don’t you worry, justFollow everywhere I goTop of all the mountains or valley lowGive you everything you’ve been dreaming ofJust let me in, ooh”“Everything you want in goldI’ll be the magic story you’ve been toldAnd you’ll be safe under my controlJust let me in, ooh”
Just let me in, oh
She knew she was hypnotizedAnd walking on cold thin iceThen it broke, and she awoke again
Then she ran faster andStart screaming, “Is there someone out there?Please help me, come get me”Behind her, she can hear it say
“Follow everywhere I goTop of all the mountains or valley lowGive you everything you’ve been dreaming ofJust let me in, ooh”“Everything you want in goldI’ll be the magic story you’ve been toldAnd you’ll be safe under my controlJust let me in, ooh”
Just let me in, ooh
Ooh-ooh, ooh-ooh, oohOoh-ooh, ooh-ooh, ooh-ooh, ooh-oohEverything you want in goldI’ll be the magic story you’ve been toldAnd you’ll be safe under my controlJust let me in, ooh
Follow everywhere I goTop of all the mountains or valley lowGive you everything you’ve been dreaming ofJust let me in, ooh
Then she ran faster andStart screaming, “Is there someone out there?Please help me”Just let me in, ooh

ترجمه فارسی

لیلی دختر کوچکی بود
از دنیای بزرگ و پهناور می‌ترسید
در میان دیوارهای قلعه‌اش بزرگ شد
گاه و بیگاه سعی می‌کرد فرار کند
و سپس در شبی که خورشید در حال غروب بود
به جنگل رفت
خیلی ترسیده، کاملاً تنها
به او هشدار داده بودند، آنجا نرو
موجوداتی هستند که در تاریکی پنهان شده‌اند
سپس چیزی یواشکی آمد
به او گفت
“نگران نباش، فقط
هر جا که می‌روم دنبالم بیا
بالای همه کوه‌ها یا پایین دره‌ها
هر چیزی را که آرزویش را داشتی به تو می‌دهم
فقط بگذار وارد شوم، اوه”
“هر چیزی که به صورت طلایی می‌خواهی
من داستان جادویی خواهم بود که به تو گفته شده است
و تو تحت کنترل من در امان خواهی بود
فقط بگذار وارد شوم، اوه”
فقط بگذار وارد شوم، اوه
او می‌دانست که هیپنوتیزم شده است
و روی یخ سرد و نازک راه می‌رفت
سپس یخ شکست و او دوباره بیدار شد
سپس سریع‌تر دوید و
شروع به فریاد زدن کرد، “کسی آنجا هست؟
لطفاً کمکم کن، بیا و… “من”
پشت سرش، می‌تواند بشنود که می‌گوید
“هر جا که می‌روم دنبالم بیا
بالای همه کوه‌ها یا پایین دره
هر چیزی که آرزویش را داشتی به تو می‌دهم
فقط بگذار وارد شوم، اوه”
“هر چیزی که از طلا می‌خواهی
من آن داستان جادویی خواهم بود که به تو گفته شده
و تو تحت کنترل من در امان خواهی بود
فقط بگذار وارد شوم، اوه”
فقط بگذار وارد شوم، اوه
اوه-اوه، اوه-اوه، اوه
اوه-اوه، اوه-اوه، اوه-اوه، اوه-اوه
هر چیزی که از طلا می‌خواهی
من آن داستان جادویی خواهم بود که به تو گفته شده
و تو تحت کنترل من در امان خواهی بود
فقط بگذار وارد شوم، اوه
هر جایی که می‌روم دنبالم بیا
بالای همه کوه‌ها یا پایین دره
هر چیزی که آرزویش را داشتی به تو می‌دهم
فقط بگذار وارد شوم، اوه
سپس سریع‌تر دوید و
شروع به فریاد زدن کرد، “کسی آن بیرون هست؟” لطفا کمکم کن “
فقط بذار بیام تو، اوه

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا