I can feel it happening, happen
I can feel it happening, happen
I can feel it
Can’t go with the flow, got to make waves
Even though I look at the sand, and I’m just one grain
But my intuition says there’s a bigger mission I must embrace
So I’m, I’m pushing my thoughts to a new place
I’m kicking and screaming
‘Cause it won’t be easy
To break all the patterns
If I’m not evolving
I’m just another robot
Taking up oxygen
It’s something bigger than me
I can feel it beginning
Something bigger than me
Yeah, I can feel it opening
Tried to ignore it
But it keeps on growing out of control
It’s something bigger than me
And I can feel it happening
So I’ll speak my truth, though my voice shakes (I can feel it)
Try to summon the strength to look fear in the face
But I’m kicking and screaming
‘Cause it won’t be easy
To break all the patterns
If I’m not evolving
I’m just another robot
Taking up oxygen
It’s something bigger than me
I can feel it beginning
Something bigger than me
Yeah, I can feel it opening
Tried to ignore it
But it keeps on growing out of control (out of control)
It’s something bigger than me
And I can feel it happening
Happening, happen (oh, I, oh, I, oh, I)
I can feel it happening, happen
I can feel it happening, happen (oh, I, oh, I, oh, I)
I can feel it happening, happen
I can feel it, I can feel it
I can feel it happening
It’s something bigger than me
Something bigger than me
Yeah, I can feel it opening
Tried to ignore it
But it keeps on growing out of control (out of control)
It’s something bigger than me
And I can feel it happening
I can feel it (happening), I can feel it (happen)
(I can feel it)
I can feel it happening, happen
I can feel it
Can’t go with the flow, got to make waves
Even though I look at the sand, and I’m just one grain
But my intuition says there’s a bigger mission I must embrace
So I’m, I’m pushing my thoughts to a new place
I’m kicking and screaming
‘Cause it won’t be easy
To break all the patterns
If I’m not evolving
I’m just another robot
Taking up oxygen
It’s something bigger than me
I can feel it beginning
Something bigger than me
Yeah, I can feel it opening
Tried to ignore it
But it keeps on growing out of control
It’s something bigger than me
And I can feel it happening
So I’ll speak my truth, though my voice shakes (I can feel it)
Try to summon the strength to look fear in the face
But I’m kicking and screaming
‘Cause it won’t be easy
To break all the patterns
If I’m not evolving
I’m just another robot
Taking up oxygen
It’s something bigger than me
I can feel it beginning
Something bigger than me
Yeah, I can feel it opening
Tried to ignore it
But it keeps on growing out of control (out of control)
It’s something bigger than me
And I can feel it happening
Happening, happen (oh, I, oh, I, oh, I)
I can feel it happening, happen
I can feel it happening, happen (oh, I, oh, I, oh, I)
I can feel it happening, happen
I can feel it, I can feel it
I can feel it happening
It’s something bigger than me
Something bigger than me
Yeah, I can feel it opening
Tried to ignore it
But it keeps on growing out of control (out of control)
It’s something bigger than me
And I can feel it happening
I can feel it (happening), I can feel it (happen)
(I can feel it)
ترجمه فارسی
میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته، اتفاق میفته
میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته، اتفاق میفته
میتونم حسش کنم
نمیشه با جریان همراه شد، باید موج ایجاد کرد
حتی اگر به شن نگاه کنم، و فقط یک دانه باشم
اما شهود من میگوید که یک ماموریت بزرگتر وجود دارد که باید آن را بپذیرم
پس من، من دارم افکارم رو به یه جای جدید هل میدم
دارم لگد میزنم و جیغ میزنم
چون آسان نخواهد بود
برای شکستن تمام الگوها
اگر در حال تکامل نباشم
من فقط یک ربات دیگر هستم
جذب اکسیژن
چیزی بزرگتر از من است
شروعش را حس میکنم
چیزی بزرگتر از من
آره، حس میکنم داره باز میشه
سعی کرد نادیدهاش بگیرد
اما همچنان از کنترل خارج میشه و رشد میکنه
چیزی بزرگتر از من است
و من میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته
پس حقیقتم را خواهم گفت، هرچند صدایم میلرزد (میتوانم آن را حس کنم)
سعی کن قدرتت رو جمع کنی تا با ترس روبرو بشی
اما من دارم لگد میزنم و جیغ میزنم
چون آسان نخواهد بود
برای شکستن تمام الگوها
اگر در حال تکامل نباشم
من فقط یک ربات دیگر هستم
جذب اکسیژن
چیزی بزرگتر از من است
شروعش را حس میکنم
چیزی بزرگتر از من
آره، حس میکنم داره باز میشه
سعی کرد نادیدهاش بگیرد
اما همچنان داره از کنترل خارج میشه (از کنترل خارج میشه)
چیزی بزرگتر از من است
و من میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته
داره اتفاق میفته، داره اتفاق میفته (اوه، من، اوه، من، اوه، من)
میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته، اتفاق میفته
میتونم حس کنم که داره اتفاق میافته، اتفاق میافته (اوه، من، اوه، من، اوه، من)
میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته، اتفاق میفته
میتونم حسش کنم، میتونم حسش کنم
میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته
چیزی بزرگتر از من است
چیزی بزرگتر از من
آره، حس میکنم داره باز میشه
سعی کرد نادیدهاش بگیرد
اما همچنان داره از کنترل خارج میشه (از کنترل خارج میشه)
چیزی بزرگتر از من است
و من میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته
میتونم حسش کنم (که داره اتفاق میافته)، میتونم حسش کنم (که داره اتفاق میافته)
(من میتوانم آن را حس کنم)
میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته، اتفاق میفته
میتونم حسش کنم
نمیشه با جریان همراه شد، باید موج ایجاد کرد
حتی اگر به شن نگاه کنم، و فقط یک دانه باشم
اما شهود من میگوید که یک ماموریت بزرگتر وجود دارد که باید آن را بپذیرم
پس من، من دارم افکارم رو به یه جای جدید هل میدم
دارم لگد میزنم و جیغ میزنم
چون آسان نخواهد بود
برای شکستن تمام الگوها
اگر در حال تکامل نباشم
من فقط یک ربات دیگر هستم
جذب اکسیژن
چیزی بزرگتر از من است
شروعش را حس میکنم
چیزی بزرگتر از من
آره، حس میکنم داره باز میشه
سعی کرد نادیدهاش بگیرد
اما همچنان از کنترل خارج میشه و رشد میکنه
چیزی بزرگتر از من است
و من میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته
پس حقیقتم را خواهم گفت، هرچند صدایم میلرزد (میتوانم آن را حس کنم)
سعی کن قدرتت رو جمع کنی تا با ترس روبرو بشی
اما من دارم لگد میزنم و جیغ میزنم
چون آسان نخواهد بود
برای شکستن تمام الگوها
اگر در حال تکامل نباشم
من فقط یک ربات دیگر هستم
جذب اکسیژن
چیزی بزرگتر از من است
شروعش را حس میکنم
چیزی بزرگتر از من
آره، حس میکنم داره باز میشه
سعی کرد نادیدهاش بگیرد
اما همچنان داره از کنترل خارج میشه (از کنترل خارج میشه)
چیزی بزرگتر از من است
و من میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته
داره اتفاق میفته، داره اتفاق میفته (اوه، من، اوه، من، اوه، من)
میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته، اتفاق میفته
میتونم حس کنم که داره اتفاق میافته، اتفاق میافته (اوه، من، اوه، من، اوه، من)
میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته، اتفاق میفته
میتونم حسش کنم، میتونم حسش کنم
میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته
چیزی بزرگتر از من است
چیزی بزرگتر از من
آره، حس میکنم داره باز میشه
سعی کرد نادیدهاش بگیرد
اما همچنان داره از کنترل خارج میشه (از کنترل خارج میشه)
چیزی بزرگتر از من است
و من میتونم حس کنم که داره اتفاق میفته
میتونم حسش کنم (که داره اتفاق میافته)، میتونم حسش کنم (که داره اتفاق میافته)
(من میتوانم آن را حس کنم)
نظرات کاربران