Tiefschwarze Nacht und ich frier
Ich wach auf und ich sehne mich nach dir
Jedes Wort von ihr tut so weh
Wenn sie sagt: “Es war schön mit dir”
Geh doch, wenn du sie liebst
Bis du auch sie belügst
Nimm unsre Träume mit
Lass nur nichts zurück
Ich habe dir vertraut
Hab so an dich geglaubt
Mein Herz will schreien, will sich befreien
Doch dir ist das egal
Ich ließ mich führen wie ein Kind
War verliebt und manchmal viel zu blind
Alles, was ich wollte, gabst du ihr
Nur die Angst, sie blieb bei mir
Geh doch, wenn du sie liebst
Bis du auch sie belügst
Nimm unsre Träume mit
Lass nur nichts zurück
Ich habe dir vertraut
Hab so an dich geglaubt
Mein Herz will schreien, will sich befreien
Doch dir ist das egal
Geh doch, wenn du sie liebst
Bis du auch sie belügst
Nimm unsre Träume mit
Lass nur nichts zurück
Ich habe dir vertraut
Hab so an dich geglaubt
Mein Herz will schreien, will sich befreien
Doch dir ist das egal
ترجمه فارسی
شب سیاه عمیق و من یخ می زنم
من از خواب بیدار می شوم و در آرزوی تو هستم
هر کلمه ای که می گوید خیلی دردناک است
وقتی می گوید: “با تو خوب بود”
برو اگه دوستش داری
تا اینکه تو هم بهش دروغ بگی
رویاهای ما را با خود ببرید
فقط چیزی را پشت سر نگذار
من به شما اعتماد کردم
خیلی بهت ایمان داشتم
دلم می خواهد فریاد بزند، می خواهد رها شود
اما شما اهمیتی نمی دهید
به خودم اجازه دادم مثل یک بچه هدایت شوم
عاشق بود و گاهی خیلی کور
هرچی خواستم بهش دادی
فقط ترس، او با من ماند
برو اگه دوستش داری
تا اینکه تو هم بهش دروغ بگی
رویاهای ما را با خود ببرید
فقط چیزی را پشت سر نگذار
من به شما اعتماد کردم
خیلی بهت ایمان داشتم
دلم می خواهد فریاد بزند، می خواهد رها شود
اما شما اهمیتی نمی دهید
برو اگه دوستش داری
تا اینکه تو هم بهش دروغ بگی
رویاهای ما را با خود ببرید
فقط چیزی را پشت سر نگذار
من به شما اعتماد کردم
خیلی بهت ایمان داشتم
دلم می خواهد فریاد بزند، می خواهد رها شود
اما شما اهمیتی نمی دهید
نظرات کاربران