ترجمه فارسی

هرچه از سنم می گذرد
بیشتر به این موضوع فکر می کنم
که اگر فقط یک دقیقه وقت باقیست همش رو در همان لحظه زندگی کنم
چون در چشم برهم زدنی از دست میره
هرچی پیرتر می شم
بیشتر متوجه این حقیقت می شم
که اون چیزی که تو رو ثروتمند می کنه مال و منال نیست
بلکه کسانی هستند که دوستشون داری

اگه کسی چشمه جوانی رو پیدا کنه
من یک قطره هم از اون نمی خورم… این عین حقیقته
خنده داره ،تازه دارم حس میکنم دارم به بهترین سال های عمرم می رسم

هر چی پیرتر می شم
خودم رو بهتر می شناسم
و دوستای کمتری دارم
اما به دوستان زیادی نیاز نداری
چون همون کسی رو داری که همیشه پشتت هست
هرچی پیرتر می شم
بهتر می دونم به چه چیزی اهمیت بدم
یا ندم ….‌‌

اگه کسی چشمه جوانی رو پیدا کنه
من یک قطره هم از اون نمی خورم… این عین حقیقته
خنده داره ،حس می کنم…
تازه دارم به بهترین سال های عمرم می رسم

نگران خطوط چین های صورتم نیستم
برای همه زمانهایی که خندیدم و گریستم
اونا سوغاتی ها و نشان های کوچکی از زندگی من هستند

هر چی سنم بیشتر میشود
بیشتر دعا میکنم
نمی دانم چرا، حدس می زنم که من
چیزهای بیشتری برای سخن گفتن با خدا دارم
و هر چی بزرگتر میشوم
بیشتر احساس شکرگزاری می کنم
برای زندگی ای که داشتم، و برای تمام زندگی که هنوز دارم و برای زندگی ام