مجله موسیقی ملود
0

آهنگ انگلیسی Paper Crown از Alec Benjamin به همراه متن و ترجمه مجزا

A paper crown and a heart made of glass
A tattered gown and a kingdom of ash
She walks alone, she could never look back
The story of a queen whose castle has fallen to the sea
She’ll make it out, but she’s never the same
She’s looking down at the scars that remain
But you hold your ground
When your kingdom’s in flames
‘Cause it’s the story of a queen
Whose castle has fallen to the sea
Knowing there’s no one who will be
A king that will come and save his queen
When all she needs, when all she wants, when all she finds
When all she is and ever was is compromised
‘Cause there’s no one to love her
When you build your walls too high
And there’s no one to love you
When you build your walls too high
She’s looking out from the war that’s inside
And screaming out ’cause no one survived
But when you’re all alone
You wait and you hide
‘Cause it’s the story of a queen whose castle has fallen to the sea
Knowing there’s no one who will be
A king that will come and save his queen
When all she needs, when all she wants, when all she finds
When all she is and ever was is compromised
‘Cause there’s no one to love her
When you build your walls too high
And there’s no one to love you
When you build your walls too high
There’s no one, who is strong enough to save your love
There’s no fairytale
There’s no fairytale
When all she needs, when all she wants, when all she finds
When all she is and ever was is compromised
‘Cause there’s no one to love her
When you build your walls too high
And there’s no one to love you
When you trap yourself inside

ترجمه فارسی

تاجی کاغذی و قلبی از جنس شیشه
لباسی پاره و پادشاهی خاکستر
او تنها قدم می‌زند، هرگز نمی‌تواند به عقب نگاه کند
داستان ملکه‌ای که قلعه‌اش به دریا افتاده
او بیرون می‌آید، اما هرگز مثل قبل نیست
او به زخم‌هایی که باقی مانده‌اند نگاه می‌کند
اما تو سر جایت می‌ایستی
وقتی پادشاهی‌ات در آتش است
چون این داستان ملکه‌ای است
که قلعه‌اش به دریا افتاده
می‌دانی کسی نیست که باشد
پادشاهی که بیاید و ملکه‌اش را نجات دهد
وقتی تمام چیزی که نیاز دارد، وقتی تمام چیزی که می‌خواهد، وقتی تمام چیزی که پیدا می‌کند
وقتی تمام چیزی که هست و همیشه بوده به خطر افتاده
چون کسی نیست که دوستش داشته باشد
وقتی دیوارهایت را خیلی بلند می‌سازی
و کسی نیست که دوستت داشته باشد
وقتی دیوارهایت را خیلی بلند می‌سازی
او از جنگی که درونش است به بیرون نگاه می‌کند
و فریاد می‌زند چون هیچ‌کس زنده نمانده
اما وقتی کاملاً تنها هستی
صبر می‌کنی و پنهان می‌شوی
چون این داستان یک ملکه‌ای که قلعه‌اش به دریا افتاده است
با دانستن اینکه کسی نیست که باشد
پادشاهی که بیاید و ملکه‌اش را نجات دهد
وقتی تمام نیازهایش، تمام خواسته‌هایش، تمام یافته‌هایش
وقتی تمام هستی و همیشه بودنش به خطر افتاده است
چون کسی نیست که دوستش داشته باشد
وقتی دیوارهایت را خیلی بلند می‌سازی
و کسی نیست که دوستت داشته باشد
وقتی دیوارهایت را خیلی بلند می‌سازی
کسی نیست که به اندازه کافی قوی باشد تا عشقت را نجات دهد
افسانه‌ای وجود ندارد
افسانه‌ای وجود ندارد
وقتی تمام نیازهایش، تمام خواسته‌هایش، تمام یافته‌هایش
وقتی تمام هستی و همیشه بودنش به خطر افتاده است
چون کسی نیست که دوستش داشته باشد
وقتی دیوارهایت را خیلی بلند می‌سازی
و کسی نیست که دوستت داشته باشد
وقتی خودت را درون خودت به دام می‌اندازی

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا