ترجمه فارسی
باد شمال امشب گذشت و عطر تو را آورد
در منطق در وحشت به دنبال دید تو هستم
حالا شبها مثل آتش زندگی ام را می چرخانند
یک بی پایان زیرا روح من را خون می کند
بی خیال لعنتی چقدر برای یک شب می خواهی
تا به اندازه یک شب خوب به شما پرداخت کنم
شمال امشب گذشت و خاطره ها را به جا گذاشت
در منطق، در وحشت، من به دنبال راه حل هستم
چگونه می توانم کلمات زمخت شما را فراموش کنم
برای در آغوش گرفتن، نمی توانم آغوش تنهایی بگیرم..
نظرات کاربران