How can Midas put his hands on me again?He said “one day I’d realize why I don’t have any friends”I find myself alone at nightUnless I’m havin’ sexBut he can make me golden if I just showed some respect
But I don’t let him touch me anymoreI said “I’m not something to butter upAnd taste when you get bored‘Cause I have spent too many nights on dirty bathroom floorsTo find some peace and quiet right behind a wooden door”
He said “please don’t go away”He said “please don’t go away”I said “it’s too late”I said “it’s too late”He said “please don’t go away”He said “please don’t go away”I said “it’s too late”I said “it’s too late”
And now I can’t stop thinking that I can’t stop thinkingThat I almost gave you everythingAnd now the whole thing’s finished and I can’t stop wishingThat I never gave you anything
You wrote 100 letters just for meAnd I find them in my closet in the pockets of my jeansNow I’m constantly reminded of the time I was 19Every single one’s forgotten in a laundromat machine
But I don’t let him touch me anymoreI said “I’m not something to butter upAnd taste when you get bored‘Cause I have spent too many nights on dirty bathroom floorsTo find some peace and quiet right behind a wooden door”
He said “please don’t go away”He said “please don’t go away”I said “it’s too late”I said “it’s too late”He said “please don’t go away”He said “please don’t go away”I said “it’s too late”I said “it’s too late”
And now I can’t stop thinking that I can’t stop thinkingThat I almost gave you everythingAnd now the whole thing’s finished and I can’t stop wishingThat I never gave you anythingAnd then I can’t stop thinking that I can’t stop thinkingThat I almost gave you everything (I said it’s too late)And now the whole thing’s finished and I can’t stop wishingThat I never gave you anything
He said “please don’t go away”He said “please don’t go away”I said “it’s too late”I said “it’s too late”He said “please don’t go away”He said “please don’t go away”I said “it’s too late”I said “it’s too late”
ترجمه فارسی
چگونه میداس می تواند دوباره دست هایش را روی من بگذارد؟
او گفت: “یک روز می فهمم که چرا هیچ دوستی ندارم”
شبها خودم را تنها می بینم
مگر اینکه رابطه جنسی داشته باشم
اما او می تواند من را طلایی کند اگر فقط کمی احترام قائل باشم
ولی دیگه نمیذارم منو لمس کنه
گفتم: «من چیزی نیستم که بخواهم به آن بچسبم
و وقتی حوصله ات سر می رود مزه کن
چون من شب های زیادی را در کف حمام کثیف گذرانده ام
برای یافتن کمی آرامش و سکوت درست پشت یک در چوبی”
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
و اکنون نمی توانم از فکر کردن دست بردارم که نمی توانم از فکر کردن دست بکشم
که تقریباً همه چیز را به تو دادم
و حالا همه چیز تمام شده است و من نمی توانم از آرزو کردن دست بردارم
که هیچوقت بهت چیزی ندادم
100 نامه فقط برای من نوشتی
و آنها را در کمد خود در جیب شلوار جینم پیدا می کنم
اکنون مدام به یاد دوران 19 سالگی ام می افتم
همه در ماشین لباسشویی فراموش شده اند
ولی دیگه نمیذارم منو لمس کنه
گفتم: «من چیزی نیستم که بخواهم به آن بچسبم
و وقتی حوصله ات سر می رود مزه کن
چون من شب های زیادی را در کف حمام کثیف گذرانده ام
برای یافتن کمی آرامش و سکوت درست پشت یک در چوبی”
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
و اکنون نمی توانم از فکر کردن دست بردارم که نمی توانم از فکر کردن دست بکشم
که تقریباً همه چیز را به تو دادم
و اکنون همه چیز تمام شده است و من نمی توانم از آرزو کردن دست بردارم
که هیچوقت بهت چیزی ندادم
و سپس نمی توانم از فکر کردن دست بردارم که نمی توانم از فکر کردن دست بکشم
که تقریباً همه چیز را به تو دادم (گفتم دیر شده است)
و اکنون همه چیز تمام شده است و من نمی توانم از آرزو کردن دست بردارم
که هیچوقت بهت چیزی ندادم
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
او گفت: “یک روز می فهمم که چرا هیچ دوستی ندارم”
شبها خودم را تنها می بینم
مگر اینکه رابطه جنسی داشته باشم
اما او می تواند من را طلایی کند اگر فقط کمی احترام قائل باشم
ولی دیگه نمیذارم منو لمس کنه
گفتم: «من چیزی نیستم که بخواهم به آن بچسبم
و وقتی حوصله ات سر می رود مزه کن
چون من شب های زیادی را در کف حمام کثیف گذرانده ام
برای یافتن کمی آرامش و سکوت درست پشت یک در چوبی”
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
و اکنون نمی توانم از فکر کردن دست بردارم که نمی توانم از فکر کردن دست بکشم
که تقریباً همه چیز را به تو دادم
و حالا همه چیز تمام شده است و من نمی توانم از آرزو کردن دست بردارم
که هیچوقت بهت چیزی ندادم
100 نامه فقط برای من نوشتی
و آنها را در کمد خود در جیب شلوار جینم پیدا می کنم
اکنون مدام به یاد دوران 19 سالگی ام می افتم
همه در ماشین لباسشویی فراموش شده اند
ولی دیگه نمیذارم منو لمس کنه
گفتم: «من چیزی نیستم که بخواهم به آن بچسبم
و وقتی حوصله ات سر می رود مزه کن
چون من شب های زیادی را در کف حمام کثیف گذرانده ام
برای یافتن کمی آرامش و سکوت درست پشت یک در چوبی”
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
و اکنون نمی توانم از فکر کردن دست بردارم که نمی توانم از فکر کردن دست بکشم
که تقریباً همه چیز را به تو دادم
و اکنون همه چیز تمام شده است و من نمی توانم از آرزو کردن دست بردارم
که هیچوقت بهت چیزی ندادم
و سپس نمی توانم از فکر کردن دست بردارم که نمی توانم از فکر کردن دست بکشم
که تقریباً همه چیز را به تو دادم (گفتم دیر شده است)
و اکنون همه چیز تمام شده است و من نمی توانم از آرزو کردن دست بردارم
که هیچوقت بهت چیزی ندادم
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
گفت: لطفا نرو
گفت: لطفا نرو
گفتم “خیلی دیر شده”
گفتم “خیلی دیر شده”
نظرات کاربران