One, two, three
I lie awake inside a dreamAnd I run, run, run away from meThe seasons change right under my feetI’m still the same, same, sameSame old me, aha
And everyone around meOh, yeah they seem so grounded(But I can’t seem to catch myself)My heart starts beating loudlyI know that I’m surrounded(But I’m too proud to ask for help)
I lie awake inside a dreamAnd I run, run, run away from meThe seasons change right under my feetI’m still the same, same, sameSame old me
Aha (aha), ooh-ooh (ooh)
My mirror is a liarInside I’m still a childWho’s trying to find her way back homeHow come nobody warns us, about what’s coming for usThat you will live and die alone
I lie awake inside a dreamAnd I run, run, run away from meThe seasons change right under my feetI’m still the same, same, sameSame old me
Aha (aha-ooh)
The season’s changing nowThe leaves are turning brownThe snow is falling down (the snow is falling)The sun is coming out (the season’s changing)I feel it all now (I feel it)I feel it all now (I feel it)I feel it, I feel it, i
And I run, run, run away from meThe seasons change right under my feet(I’m still the same, same, same)Same old me
Aha, (hmm), ooh-ooh (ooh)Aha, (hmm), ooh-ooh (ooh)
ترجمه فارسی
یک، دو، سه
در خواب بیدار دراز کشیدهام
و میدوم، میدوم، از خودم فرار میکنم
فصلها درست زیر پایم تغییر میکنند
من هنوز همانم، همان، همان
همان منِ قدیمی، آه
و همه اطرافیانم
اوه، بله، به نظر خیلی زمینگیر میآیند
(اما انگار نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم)
قلبم شروع به تپیدن میکند
میدانم که محاصره شدهام
(اما خیلی مغرورم که درخواست کمک کنم)
در خواب بیدار دراز کشیدهام
و میدوم، میدوم، فرار میکنم
فصلها درست زیر پایم تغییر میکنند
من هنوز همانم، همان، همان
همان منِ قدیمی
آها (آها)، اوه-اوه (اوه)
آینهام دروغگوست
در درونم هنوز یک کودکم
چه کسی سعی میکند راه بازگشت به خانه را پیدا کند
چرا هیچکس به ما هشدار نمیدهد، در مورد آنچه برای ما پیش میآید
که تنها زندگی خواهی کرد و خواهی مرد
در خواب بیدار دراز کشیدهام
و میدوم، میدوم، فرار میکنم
فصلها درست زیر پایم تغییر میکنند
من هنوز همانم، همان، همان
همان منِ قدیمی
آها (آها-اوه)
فصل حالا دارد عوض میشود
برگها قهوهای میشوند
برف میبارد (برف میبارد)
خورشید دارد بیرون میآید (فصل دارد عوض میشود)
الان همه چیز را حس میکنم (حسش میکنم)
الان همه چیز را حس میکنم (حسش میکنم)
حسش میکنم، حسش میکنم، من
و میدوم، میدوم، از خودم دور میشوم
فصلها درست زیر پایم عوض میشوند
(من هنوز همانم، همانم، همانم)
همان منِ قدیمی
آها، (هوم)، اوه-اوه (اوه)
آها، (هوم)، اوه-اوه (اوه)
در خواب بیدار دراز کشیدهام
و میدوم، میدوم، از خودم فرار میکنم
فصلها درست زیر پایم تغییر میکنند
من هنوز همانم، همان، همان
همان منِ قدیمی، آه
و همه اطرافیانم
اوه، بله، به نظر خیلی زمینگیر میآیند
(اما انگار نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم)
قلبم شروع به تپیدن میکند
میدانم که محاصره شدهام
(اما خیلی مغرورم که درخواست کمک کنم)
در خواب بیدار دراز کشیدهام
و میدوم، میدوم، فرار میکنم
فصلها درست زیر پایم تغییر میکنند
من هنوز همانم، همان، همان
همان منِ قدیمی
آها (آها)، اوه-اوه (اوه)
آینهام دروغگوست
در درونم هنوز یک کودکم
چه کسی سعی میکند راه بازگشت به خانه را پیدا کند
چرا هیچکس به ما هشدار نمیدهد، در مورد آنچه برای ما پیش میآید
که تنها زندگی خواهی کرد و خواهی مرد
در خواب بیدار دراز کشیدهام
و میدوم، میدوم، فرار میکنم
فصلها درست زیر پایم تغییر میکنند
من هنوز همانم، همان، همان
همان منِ قدیمی
آها (آها-اوه)
فصل حالا دارد عوض میشود
برگها قهوهای میشوند
برف میبارد (برف میبارد)
خورشید دارد بیرون میآید (فصل دارد عوض میشود)
الان همه چیز را حس میکنم (حسش میکنم)
الان همه چیز را حس میکنم (حسش میکنم)
حسش میکنم، حسش میکنم، من
و میدوم، میدوم، از خودم دور میشوم
فصلها درست زیر پایم عوض میشوند
(من هنوز همانم، همانم، همانم)
همان منِ قدیمی
آها، (هوم)، اوه-اوه (اوه)
آها، (هوم)، اوه-اوه (اوه)
نظرات کاربران