We don’t define each other
Stand on your own, be a pillar
Lay on my pillow
Ain’t fairly new to each other, call you my lover
Drinks to my liver, I cry now a river
Full of tears
Don’t you ever hope for something else?
Don’t you ever hope for something else?
Breeze outside my window turned to color
Know that I will see the sun again
Leaves have turned into a tint of orange
Answers that will lie inside myself
What will I leave behind me?
Where will I choose to go?
To tell the truth, I’m tired of falling
When I’m floating I’m closer to you
We can’t control all the outcomes
Let go of the reins, ride the rhythm
Doubled my vision, ain’t fairly new to this feeling
Searchin’ for meaning, still don’t believe it
Stopped at the ceiling, all these
Lightly floating, ecstasy
Don’t you ever hope for something else?
Breeze outside my window turned to color
Know that I will see the sun again
Leaves have turned into a tint of orange
Answers that will lie inside myself
What will I leave behind me?
Where will I choose to go?
To tell the truth, I’m tired of falling
When I’m floating I’m closer to you
We don’t define each other
Stand on your own, be a pillar
Lay on my pillow
Call you my lover
Drinks to my liver, I cry now a river
Full of tears
Don’t you ever hope for something else?
ترجمه فارسی
ما همدیگر را تعریف نمیکنیم
روی پای خودت بایست، یک ستون باش
روی بالش من دراز بکش
برای هم تازگی نداریم، تو را معشوق من صدا کن
نوشیدنی برای جگرم، حالا مثل یک رودخانه گریه میکنم
پر از اشک
آیا هرگز به چیز دیگری امید نداری؟
آیا هرگز به چیز دیگری امید نداری؟
نسیم بیرون پنجرهام رنگ گرفته
میدانم که دوباره خورشید را خواهم دید
برگها به رنگ نارنجی درآمده اند
پاسخهایی که در درونم نهفته است
چه چیزی را پشت سر خواهم گذاشت؟
کجا را برای رفتن انتخاب خواهم کرد؟
راستش را بخواهید، از سقوط خسته شدهام
وقتی شناور هستم به تو نزدیکترم
ما نمیتوانیم همه نتایج را کنترل کنیم
افسار را رها کن، ریتم را بران
بینش من دو برابر شده، این احساس تازگی ندارد
در جستجوی معنا، هنوز باور ندارم
در سقف متوقف شدهام، همه اینها
به آرامی شناور، وجد
آیا هرگز به چیز دیگری امید نداری؟
نسیم بیرون پنجرهام رنگی شد
بدان که دوباره خورشید را خواهم دید
برگها به ته رنگ نارنجی تبدیل شدهاند
پاسخهایی که در درونم نهفته است
چه چیزی را پشت سر خواهم گذاشت؟
کجا را برای رفتن انتخاب خواهم کرد؟
راستش را بخواهید، از سقوط خستهام
وقتی شناورم به تو نزدیکترم
ما یکدیگر را تعریف نمیکنیم
روی پای خودت بایست، یک ستون باش
روی بالش من دراز بکش
تو را معشوق من صدا کن
به جگرم مینوشم، حالا مثل یک رودخانه گریه میکنم
پر از اشک
آیا هرگز به چیز دیگری امید نداری؟
نظرات کاربران