She said, I was seven and you were nine
I looked at you like the stars that shine
In the sky, the pretty lights
And our daddies used to joke about the two of us
Growing up and falling in love and our mamas smiled
And rolled their eyes and said oh my my my
Take me back to the house in the backyard tree
Said you’d beat me up, you were bigger than me
You never did, you never did
Take me back when our world was one block wide
I dared you to kiss me and ran when you tried
Just two kids, you and I
Oh my my my my
Well, I was sixteen when suddenly
I wasn’t that little girl you used to see
But your eyes still shined like pretty lights
And our daddies used to joke about the two of us
They never believed we’d really fall in love
And our mamas smiled and rolled their eyes
And said oh my my my
Take me back to the creek beds we turned up
Two A.M. riding in your truck and all I need is you next to me
Take me back to the time we had our very first fight
The slamming of doors instead of kissing goodnight
You stayed outside till the morning light
Oh my my my my
A few years had gone and come around
We were sitting at our favorite spot in town
And you looked at me, got down on one knee
Take me back to the time when we walked down the aisle
Our whole town came and our mamas cried
You said I do and I did too
Take me home where we met so many years before
We’ll rock our babies on that very front porch
After all this time, you and I
I’ll be eighty-seven; you’ll be eighty-nine
I’ll still look at you like the stars that shine
In the sky, oh my my my
I looked at you like the stars that shine
In the sky, the pretty lights
And our daddies used to joke about the two of us
Growing up and falling in love and our mamas smiled
And rolled their eyes and said oh my my my
Take me back to the house in the backyard tree
Said you’d beat me up, you were bigger than me
You never did, you never did
Take me back when our world was one block wide
I dared you to kiss me and ran when you tried
Just two kids, you and I
Oh my my my my
Well, I was sixteen when suddenly
I wasn’t that little girl you used to see
But your eyes still shined like pretty lights
And our daddies used to joke about the two of us
They never believed we’d really fall in love
And our mamas smiled and rolled their eyes
And said oh my my my
Take me back to the creek beds we turned up
Two A.M. riding in your truck and all I need is you next to me
Take me back to the time we had our very first fight
The slamming of doors instead of kissing goodnight
You stayed outside till the morning light
Oh my my my my
A few years had gone and come around
We were sitting at our favorite spot in town
And you looked at me, got down on one knee
Take me back to the time when we walked down the aisle
Our whole town came and our mamas cried
You said I do and I did too
Take me home where we met so many years before
We’ll rock our babies on that very front porch
After all this time, you and I
I’ll be eighty-seven; you’ll be eighty-nine
I’ll still look at you like the stars that shine
In the sky, oh my my my
ترجمه فارسی
او گفت من هفت ساله و تو نه ساله
مثل ستاره هایی که می درخشند به تو نگاه کردم
در آسمان، نورهای زیبا
و باباهای ما با ما دو نفر شوخی می کردند
بزرگ شدن و عاشق شدن و مادرانمان لبخند زدند
و چشمانشان را گرد کردند و گفتند اوه من
مرا به خانه ای که در درخت حیاط خلوت است برگردان
گفت کتکم می زنی، تو از من بزرگتر بودی
شما هرگز انجام ندادید، هرگز انجام ندادید
وقتی دنیای ما یک بلوک وسعت داشت مرا به عقب برگردان
جرأت کردم مرا ببوسی و وقتی تلاش کردی دویدم
فقط دو تا بچه، من و تو
اوه من من من
خب، من شانزده سالم بود که ناگهان
من اون دختر کوچولویی نبودم که میدیدی
اما چشمانت همچنان مثل نورهای زیبا می درخشید
و باباهای ما با ما دو نفر شوخی می کردند
آنها هرگز باور نمی کردند که ما واقعاً عاشق می شویم
و مامان های ما لبخند زدند و چشمانشان را گرد کردند
و گفت اوه من
مرا به بسترهای نهر برگردانید
دو بامداد سوار کامیونت شدم و تنها چیزی که نیاز دارم تو کنار منی
مرا به زمانی برگردان که اولین دعوایمان را داشتیم
کوبیدن درها به جای بوسیدن شب بخیر
تا روشنایی صبح بیرون ماندی
اوه من من من
چند سال گذشت و آمد
ما در محل مورد علاقه خود در شهر نشسته بودیم
و تو به من نگاه کردی، روی یک زانو افتادی
مرا به زمانی برگردان که در راهرو قدم می زدیم
تمام شهر ما آمدند و مادرانمان گریه کردند
تو گفتی دارم و همینطور کردم
مرا به خانه ای ببر که سال ها قبل با هم آشنا شدیم
ما بچه هایمان را در همان ایوان جلویی تکان می دهیم
بعد از این همه مدت من و تو
من هشتاد و هفت ساله خواهم شد. تو هشتاد و نه میشی
من همچنان مثل ستاره هایی که می درخشند به تو نگاه خواهم کرد
در آسمان، اوه من
مثل ستاره هایی که می درخشند به تو نگاه کردم
در آسمان، نورهای زیبا
و باباهای ما با ما دو نفر شوخی می کردند
بزرگ شدن و عاشق شدن و مادرانمان لبخند زدند
و چشمانشان را گرد کردند و گفتند اوه من
مرا به خانه ای که در درخت حیاط خلوت است برگردان
گفت کتکم می زنی، تو از من بزرگتر بودی
شما هرگز انجام ندادید، هرگز انجام ندادید
وقتی دنیای ما یک بلوک وسعت داشت مرا به عقب برگردان
جرأت کردم مرا ببوسی و وقتی تلاش کردی دویدم
فقط دو تا بچه، من و تو
اوه من من من
خب، من شانزده سالم بود که ناگهان
من اون دختر کوچولویی نبودم که میدیدی
اما چشمانت همچنان مثل نورهای زیبا می درخشید
و باباهای ما با ما دو نفر شوخی می کردند
آنها هرگز باور نمی کردند که ما واقعاً عاشق می شویم
و مامان های ما لبخند زدند و چشمانشان را گرد کردند
و گفت اوه من
مرا به بسترهای نهر برگردانید
دو بامداد سوار کامیونت شدم و تنها چیزی که نیاز دارم تو کنار منی
مرا به زمانی برگردان که اولین دعوایمان را داشتیم
کوبیدن درها به جای بوسیدن شب بخیر
تا روشنایی صبح بیرون ماندی
اوه من من من
چند سال گذشت و آمد
ما در محل مورد علاقه خود در شهر نشسته بودیم
و تو به من نگاه کردی، روی یک زانو افتادی
مرا به زمانی برگردان که در راهرو قدم می زدیم
تمام شهر ما آمدند و مادرانمان گریه کردند
تو گفتی دارم و همینطور کردم
مرا به خانه ای ببر که سال ها قبل با هم آشنا شدیم
ما بچه هایمان را در همان ایوان جلویی تکان می دهیم
بعد از این همه مدت من و تو
من هشتاد و هفت ساله خواهم شد. تو هشتاد و نه میشی
من همچنان مثل ستاره هایی که می درخشند به تو نگاه خواهم کرد
در آسمان، اوه من
نظرات کاربران