مجله موسیقی ملود
0

آهنگ عربی “نفس النهاية” از تامر حسنی به همراه متن و ترجمه مجزا

بازدید 118

كل الخير اتنسى
ليه مش فاكرلي حاجة واحدة كويسة؟
نفس النهاية للقلوب المُخلصة
العُمر ضاع مني معاك
عملت جِميل ماكانش أصيل وقلبي أذاه (آه)
حياتي ملاها عذاب قضى عليا
خد مني اللي عايزه وساب وجع فيا
وماسابش أي باب رجوع ليا
مهما عدى من حياتي مش هصفى ليه

حياتي ملاها عذاب قضى عليا
خد مني اللي عايزه وساب وجع فيا
وماسابش أي باب رجوع ليا
مهما عدى من حياتي مش هصفى ليه

دي نهاية الجدعنة
وحاجات كتير يشهد عليها ربنا
بنحب ناس بيوجعونا في قلبنا
واخترته من بين الناس
عملت أنا إيه ورد بإيه مفيش إحساس (آه)
حياتي ملاها عذاب قضى عليا
خذ مني اللي عايزه وساب وجع فيا
وماسابش أي باب رجوع ليا
مهما عدى من حياتي مش هصفى ليه

حياتي ملاها عذاب قضى عليا
خد مني اللي عايزه وساب وجع فيا
وماسابش أي باب رجوع ليا
آه مش هصفى ليه
حياتي ملاها عذاب قضى عليا
خد مني اللي عايزه وساب وجع فيا
وماسابش أي باب رجوع ليا
مهما عدى من حياتي مش هصفى ليه

حياتي ملاها عذاب قضى عليا
خد مني اللي عايزه وساب وجع فيا
وماسابش أي باب رجوع ليا

ترجمه فارسی

همه چیزهای خوب را فراموش می کنم

چرا یک چیز خوب را به من نمی گویید؟

همین عاقبت برای دلهای مخلص

با تو زندگیمو از دست دادم

تو کار زیبایی انجام دادی که اصیل نبود و قلب من او را به درد آورد (آه)

زندگی من پر از عذابی بود که مرا نابود کرد

آنچه را که می خواهی از من بگیر و درد را در من بگذار

راه برگشتی برای من نیست

هر چقدر از عمرم بگذرد، روشن نمی شوم

زندگی من پر از عذابی بود که مرا نابود کرد

آنچه را که می خواهی از من بگیر و درد را در من بگذار

راه برگشتی برای من نیست

هر چقدر از عمرم بگذرد، روشن نمی شوم

این پایان شجاعت است

و بسیاری از چیزها که خداوند بر آنها گواهی می دهد

ما افرادی را دوست داریم که در قلب ما به ما صدمه می زنند

من او را از میان مردم انتخاب کردم

من چه کردم و او پاسخ داد با چه چیزی، هیچ احساسی وجود ندارد (آه)

زندگی من پر از عذابی بود که مرا نابود کرد

آنچه را که می خواهی از من بگیر و درد را در من بگذار

راه برگشتی برای من نیست

هر چقدر از عمرم بگذرد، روشن نمی شوم

زندگی من پر از عذابی بود که مرا نابود کرد

آنچه را که می خواهی از من بگیر و درد را در من بگذار

راه برگشتی برای من نیست

چرا من پاک نمی شوم؟

زندگی من پر از عذابی بود که مرا نابود کرد

آنچه را که می خواهی از من بگیر و درد را در من بگذار

راه برگشتی برای من نیست

هر چقدر از عمرم بگذرد، روشن نمی شوم

زندگی من پر از عذابی بود که مرا نابود کرد

آنچه را که می خواهی از من بگیر و درد را در من بگذار

راه برگشتی برای من نیست

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید