مجله موسیقی ملود
0

آهنگ انگلیسی Two Faced از Linkin Park به همراه متن و ترجمه مجزا

Get right
Last time I was hanging by a thread
Trying to say I’m not, but I’m in it over my head
That’s when I figured out where it led
Beginnin’ to realize that you put me over the edge
Your truth’s not rigid, your rules aren’t fair
The dark’s too vivid, the light’s not there
I start to give in, but I can’t bear
To put it all behind, I run into it blind like
Two faced
Caught in the middle
Caught in the middle
Too late
Counting to zero
Counting to zero
You should have recognized
It’s too late for choosing sides
Two faced
Caught in the middle
Caught in the middle
Two faced
Last time you told me it wasn’t true
And pointing every finger at things that you didn’t do
So that’s why I kept missing the clues
And never realized that the one that did it was you
Your truth’s not rigid, your rules aren’t fair
The dark’s too vivid, the light’s not there
I start to give in, but I can’t bear
To put it all behind, I run into it blind like
Two faced
Caught in the middle
Caught in the middle
Too late
Counting to zero
Counting to zero
You should have recognized
It’s too late for choosing sides
Two faced
Caught in the middle
Caught in the middle
Two faced
I can’t hear myself think
I can’t hear myself think
I can’t hear myself think
Stop yelling at me
I can’t hear myself think, yeah
Stop yelling at me
Stop yelling at me
Stop yelling at me
Two faced
Caught in the middle
Caught in the middle
Too late
Counting to zero
Counting to zero
You should have recognized
It’s too late for choosing sides
Two faced
Caught in the middle
Caught in the middle
Caught in the middle
Caught in the middle
Caught in the middle
Caught in the middle
Two faced
Is that what it is?
That’s what it is
We’re on the same page right now

ترجمه فارسی

درست شو
آخرین باری که به یک نخ گیر کرده بودم
سعی می‌کردم بگویم نیستم، اما بالای سرم گیر کرده‌ام
آن موقع بود که فهمیدم به کجا منتهی می‌شود
کم‌کم دارم می‌فهمم که تو مرا به لبه پرتگاه بردی
حقیقت تو سفت و سخت نیست، قوانین تو منصفانه نیستند
تاریکی خیلی واضح است، نور آنجا نیست
شروع به تسلیم شدن می‌کنم، اما نمی‌توانم تحمل کنم
برای پشت سر گذاشتن همه چیز، کورکورانه با آن روبرو می‌شوم
دو رو
گیر افتاده در میانه
گیر افتاده در میانه
خیلی دیر
تا صفر می‌شمارم
تا صفر می‌شمارم
باید تشخیص می‌دادی
برای انتخاب طرف خیلی دیر است
دو رو
گیر افتاده در میانه
گیر افتاده در میانه
دو رو
آخرین باری که به من گفتی این درست نیست
و هر انگشت را به سمت کارهایی که تو انجام نداده بودی نشانه گرفتی
به همین دلیل است که مدام سرنخ‌ها را از دست می‌دادم
و هرگز نفهمیدم کسی که این کار را کرده تو بودی
حقیقت تو سفت و سخت نیست، قوانین تو منصفانه نیستند
تاریکی خیلی واضحه، نوری نیست
شروع به تسلیم شدن می‌کنم، اما نمی‌تونم تحمل کنم
برای اینکه همه چیز رو پشت سر بذارم، کورکورانه باهاش ​​روبرو می‌شم
دو رو
گیر افتاده در وسط
گیر افتاده در وسط
خیلی دیر
تا صفر می‌شمارم
تا صفر می‌شمارم
باید تشخیص می‌دادی
برای انتخاب طرف خیلی دیره
دو رو
گیر افتاده در وسط
گیر افتاده در وسط
دو رو
صدای فکر کردن خودم رو نمی‌شنوم
صدای فکر کردن خودم رو نمی‌شنوم
صدای فکر کردن خودم رو نمی‌شنوم
دست از داد زدن بردار
صدای فکر کردن خودم رو نمی‌شنوم، آره
دست از داد زدن بردار
دست از داد زدن بردار
دست از داد زدن بردار
دو رو
گیر افتاده در وسط
گیر افتاده در وسط
خیلی دیر
تا صفر می‌شمارم
تا صفر می‌شمارم
باید تشخیص می‌دادی
برای انتخاب طرف خیلی دیره
دو رو
گیر افتاده در وسط
گیر افتاده در وسط
گیر افتاده در وسط وسط
گرفتار در وسط
گرفتار در وسط
دو رو
آیا این چیزی است که هست؟
همین است که هست
ما الان در یک نقطه هستیم

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا