The smoke cloud billows out his mouth
Like a freight train through a small town
The jokes that he told across the bar
Were revolting and far too loud
They shake their heads saying, “God help her”
When I tell them he’s my man
But your good Lord doesn’t need to lift a finger
I can fix him, no, really I can
And only I can
The dopamine races through his brain
On a six-lane Texas highway
His hand, so calloused from his pistol
Softly traces hearts on my face
And I could see it from a mile away
A perfect case for my certain skill-set
He had a halo of the highest grade
He just hadn’t met me yet
They shake their heads saying, “God help her”
When I tell them he’s my man
But your good Lord doesn’t need to lift a finger
I can fix him, no, really I can
And only I can
Good boy, that’s right
Come close, I’ll show you Heaven
If you’ll be an angel, all mine
Trust me, I can handle me a dangerous man
No, really I can
They shook their heads saying, “God help her”
When I told them he’s my man (I told them he’s my man)
But your good Lord didn’t need to lift a finger
I can fix him, no, really I can (no, really I can)
Whoa, maybe I can’t
ترجمه فارسی
مثل یک قطار باری که از یک شهر کوچک عبور می کند
جوک هایی که در آن سوی بار می گفت
طغیانگر و خیلی بلند بودند
سرشان را تکان می دهند و می گویند: «خدایا کمکش کن»
وقتی به آنها می گویم او مرد من است
اما پروردگار خوب شما نیازی به بلند کردن انگشت ندارد
من می توانم او را درست کنم، نه، واقعاً می توانم
و فقط من میتونم
دوپامین از مغز او عبور می کند
در بزرگراه شش بانده تگزاس
دستش که از تپانچه اش پینه بسته بود
به آرامی قلب ها را روی صورتم نشان می دهد
و من می توانستم آن را از یک مایل دورتر ببینم
یک مورد عالی برای مجموعه مهارت های خاص من
او هاله ای با بالاترین درجه داشت
او فقط من را ندیده بود
سرشان را تکان می دهند و می گویند: «خدایا کمکش کن»
وقتی به آنها می گویم او مرد من است
اما پروردگار خوب شما نیازی به بلند کردن انگشت ندارد
من می توانم او را درست کنم، نه، واقعاً می توانم
و فقط من میتونم
پسر خوب، درست است
نزدیک بیا، بهشت را به تو نشان خواهم داد
اگر یک فرشته باشی، همه مال من است
به من اعتماد کن، من می توانم با من یک مرد خطرناک کنار بیایم
نه، واقعاً می توانم
سرشان را تکان دادند و گفتند: «خدایا کمکش کن»
وقتی به آنها گفتم او مرد من است (به آنها گفتم او مرد من است)
اما پروردگار خوب شما نیازی به بلند کردن انگشت نداشت
من می توانم او را درست کنم، نه، واقعاً می توانم (نه، واقعاً می توانم)
وای شاید نتونم
نظرات کاربران