ترجمه فارسی
قبلاً برای گریه کردن برای چیزهای دیوانه وار استفاده می شد
قبلاً احساس وظیفه می کردم که خیلی بیشتر باشم
به بعضی ها اجازه می دادم به من بگویند چگونه زندگی کنم و چه باشم
اما اگر من نمی توانم خودم باشم، پس چه فایده ای دارد؟ خیر
من دیگه بهش اهمیت نمیدم، اوه
دیگه برام مهم نیست
حالا به چیزهایی که قبلا برایم مهم بودند می خندم
قبلاً برای من نگه داشته شده بود، قبلاً یک نگهدارنده بود
مثل اینکه نظرت چیه
و او چه می اندیشد و آنها چه می اندیشند
اما من دوستم دارم
من دیگه بهش اهمیت نمیدم، اوه
دیگه برام مهم نیست
دیگه برام مهم نیست
دیگه برام مهم نیست
نظرات کاربران