ألا يا شاري الفرقة
تراني بايع الجمعة
عسى من هو جمعني بك يسليك ويسليني
ألا يا شاري الفرقة
تراني بايع الجمعة
عسى من هو جمعني بك يسليك ويسليني
من اللي قال لك إرجع
عشان تمن بالرجعة
من اللي قالك إرجع
عشان تمن بالرجعة
ترى ما قلت غير الله
على بعدك يقويني
ألا يا شاري الفرقة
تراني بايع الجمعة
عسى من هو جمعني بك يسليك ويسليني
صحيح إني) صحيح إني (أبي حبك) أبي حبك)
ولكن ما أقبل بوضعه
أنا لو ما) أنا لو ما (خذيت الكل) خذيت الكل)
بعضك مايكفيني
صحيح إني أبي حبك
ولكن ما أقبل بوضعه
أنا لو ما خذيت الكل
بعضك ما يكفيني
وأنا لا من طلعت أطلع وهي يا عمري الطلعة
وأنا لا من طلعت أطلع وهي يا عمري الطلعة
ولا يمكن تنزلني بصوتك لـو تنادينـي
ألا يا شاري الفرقة
تراني بايع الجمعة
عسى من هو جمعني بك يسليك ويسليني
تصوت لي) تصوت لي (وأنا خلِ) وأنا خلِ)
فقد في غيبتك سمعه
تقول أسف) تقول أسف (وأقول أسف) وأقول أسف)
عجزت أسمعك بذنيني
تصوت لي وأنا خلِ
فقد في غيبتك سمعه
وتقول أسف وأقول أسف
عجزت أسمعك بذنيني
عجزت أعطيك عمر ضاع بأوهام الغلا ربعه
عجزت أعطيك عمر ضاع بأوهام الغلا ربعه
ثلاثة أرباعه لجروح بقت من ما مضى فيني
ألا يا شاري الفرقة
تراني بايع الجمعة
عسى من هو جمعني بك يسليك ويسليني
ترجمه فارسی
به جز خریدار گروه
می بینی که روز جمعه بیعت می کنم
کسی که مرا با تو جمع کرد تو را سرگرم کند و مرا سرگرم کند
به جز خریدار گروه
می بینی که روز جمعه بیعت می کنم
کسی که مرا با تو جمع کرد تو را سرگرم کند و مرا سرگرم کند
کی گفته برگردی؟
برای آرزوی بازگشت
کی گفته برگردی؟
برای آرزوی بازگشت
دیدی من جز خدا چیزی نگفتم
دوری تو مرا قوی می کند
به جز خریدار گروه
می بینی که روز جمعه بیعت می کنم
کسی که مرا با تو جمع کرد تو را سرگرم کند و مرا سرگرم کند
درست است که هستم (دوستت دارم) درست است که دوستت دارم (دوستت دارم)
ولی من قبول نمیکنم
اگر نبودم (همه را می گرفتم) همه را می گرفتم (همه را می گرفتم)
برخی از شما برای من کافی است
درست است که دوستت دارم
ولی من قبول نمیکنم
اگر همه را نگرفته بودم
برخی از شما برای من کافی است
و من بیرون آمدم نیستم و او عزیز من است که بیرون آمده است
و من بیرون آمدم نیستم و او عزیز من است که بیرون آمده است
اگر به من زنگ بزنی نمی توانی مرا با صدایت پایین بیاوری
به جز خریدار گروه
می بینی که روز جمعه بیعت می کنم
کسی که مرا با تو جمع کرد تو را سرگرم کند و مرا سرگرم کند
شما به من رای می دهید) شما به من رای می دهید (و من آزادم) و من خالی هستم)
در زمان غیبت شما، او شنوایی خود را از دست داد
شما می گویید متاسفم) شما می گویید متاسفم (و من می گویم متاسفم) و من می گویم متاسفم)
نتونستم با گوشم بشنوم
به من رای دهید و من می روم
در زمان غیبت شما، او شنوایی خود را از دست داد
او می گوید متاسفم و من می گویم متاسفم
نتونستم با گوشم بشنوم
من نمی توانستم زندگی ای را به تو بدهم که یک چهارم آن را در توهم گرانی تلف کند
من نمی توانم زندگی ای را به تو بدهم که یک چهارم آن را در توهم گرانی تلف کند
سه چهارم آن به خاطر زخم هایی است که از گذشته در من باقی مانده است
به جز خریدار گروه
می بینی که روز جمعه بیعت می کنم
کسی که مرا با تو جمع کرد تو را سرگرم کند و مرا سرگرم کند
نظرات کاربران