مجله موسیقی ملود
0

آهنگ انگلیسی Million Years Ago از Adele به همراه متن و ترجمه مجزا

I only wanted to have funLearning to fly, learning to runI let my heart decide the wayWhen I was youngDeep down, I must have always knownThat this would be inevitableTo earn my stripes, I’d have to payAnd bare my soul
I know I’m not the only oneWho regrets the things they’ve doneSometimes I just feel it’s only meWho can’t stand the reflection that they seeI wish I could live a little moreLook up to the sky, not just the floorI feel like my life is flashing byAnd all I can do is watch and cryI miss the air, I miss my friendsI miss my mother, I miss it whenLife was a party to be thrownBut that was a million years ago
When I walk around all of the streetsWhere I grew up and found my feetThey can’t look me in the eyeIt’s like they’re scared of meI try to think of things to sayLike a joke or a memoryBut they don’t recognize me nowIn the light of day
I know I’m not the only oneWho regrets the things they’ve doneSometimes I just feel it’s only meWho never became who they thought they’d beI wish I could live a little moreLook up to the sky, not just the floorI feel like my life is flashing byAnd all I can do is watch and cryI miss the air, I miss my friendsI miss my mother, I miss it whenLife was a party to be thrownBut that was a million years agoA million years ago

ترجمه فارسی

فقط می‌خواستم خوش بگذرانم
یادگیری پرواز، یادگیری دویدن
اجازه دادم قلبم راه را انتخاب کند
وقتی جوان بودم
در اعماق وجودم، همیشه می‌دانستم
که این اجتناب‌ناپذیر خواهد بود
برای کسب مقام، باید هزینه کنم
و روحم را عریان کنم
می‌دانم که تنها کسی نیستم
که از کارهایی که انجام داده پشیمان است
گاهی اوقات احساس می‌کنم فقط من هستم
که نمی‌تواند انعکاسی را که می‌بیند تحمل کند
کاش می‌توانستم کمی بیشتر زندگی کنم
به آسمان نگاه کنم، نه فقط به زمین
احساس می‌کنم زندگی‌ام مثل برق می‌گذرد
و تنها کاری که می‌توانم انجام دهم این است که تماشا کنم و گریه کنم
دلم برای هوا تنگ شده، برای دوستانم تنگ شده
دلم برای مادرم تنگ شده، برای زمانی که
زندگی یک مهمانی بود که باید برگزار می‌شد
اما آن یک میلیون سال پیش بود
وقتی در تمام خیابان‌ها قدم می‌زنم
جایی که بزرگ شدم و پاهایم را پیدا کردم
آنها نمی‌توانند به چشمانم نگاه کنند
انگار از من می‌ترسند
سعی می‌کنم به چیزهایی برای گفتن فکر کنم
مثل یک شوخی یا یک خاطره
اما آنها مرا نمی‌شناسند حالا
در روشنایی روز
می‌دانم که تنها کسی نیستم که از کارهایی که انجام داده پشیمان است
گاهی اوقات احساس می‌کنم فقط من هستم
که هرگز به آن کسی که فکر می‌کردند تبدیل نشدم
کاش می‌توانستم کمی بیشتر زندگی کنم
به آسمان نگاه کنم، نه فقط به زمین
احساس می‌کنم زندگی‌ام مثل برق می‌گذرد
و تنها کاری که می‌توانم انجام دهم این است که تماشا کنم و گریه کنم
دلم برای هوا تنگ شده، برای دوستانم تنگ شده
دلم برای مادرم تنگ شده، برای زمانی که
زندگی یک مهمانی بود که باید برگزار می‌شد
اما آن یک میلیون سال پیش بود
یک میلیون سال پیش

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا