Well, I shook hands with the devil
Down on the south side
And he bought us both a drink
With a pad and a pencil sat by his side
I said, “Tell me what you think”
Down on the south side
And he bought us both a drink
With a pad and a pencil sat by his side
I said, “Tell me what you think”
I’ve been looking for my savior, looking for my truth
I even asked my shrink
He brought me down to his level
Said, “Son, you’re not special
You won’t find him where you think”
I even asked my shrink
He brought me down to his level
Said, “Son, you’re not special
You won’t find him where you think”
You won’t find him down on sunset
Or at a party in the hills
At the bottom of the bottle
Or when you’re tripping on some pills
When they sold you the dream you were just 16
Packed a bag and ran away
And it’s a crying shame you came all this way
‘Cause you won’t find Jesus in LA
And it’s a crying shame you came all this way
‘Cause you won’t find Jesus in LA
Or at a party in the hills
At the bottom of the bottle
Or when you’re tripping on some pills
When they sold you the dream you were just 16
Packed a bag and ran away
And it’s a crying shame you came all this way
‘Cause you won’t find Jesus in LA
And it’s a crying shame you came all this way
‘Cause you won’t find Jesus in LA
Took a sip of his whiskey
Said, “Now that you’re with me
Well, I think that you should stay”
Yeah, I know you’ve been busy
Searching through the city
So let me share the way
Said, “Now that you’re with me
Well, I think that you should stay”
Yeah, I know you’ve been busy
Searching through the city
So let me share the way
I know I’m not your savior
Know I’m not your truth
But I think we could be friends
He said “Come down to my level
Hang out with the devil
Let me tell you, in the end
Know I’m not your truth
But I think we could be friends
He said “Come down to my level
Hang out with the devil
Let me tell you, in the end
You won’t find him down on sunset
Or at a party in the hills
At the bottom of the bottle
Or when you’re tripping on some pills
When they sold you the dream you were just 16
Packed a bag and ran away
And it’s a crying shame you came all this way
‘Cause you won’t find Jesus in LA
And it’s a crying shame you came all this way
‘Cause you won’t find Jesus in LA”
Or at a party in the hills
At the bottom of the bottle
Or when you’re tripping on some pills
When they sold you the dream you were just 16
Packed a bag and ran away
And it’s a crying shame you came all this way
‘Cause you won’t find Jesus in LA
And it’s a crying shame you came all this way
‘Cause you won’t find Jesus in LA”
And that is when I knew that it was time to go home
And that is when I realized that I was alone
And all the vibrant colors from the lights fade away
And I don’t care what they say
And that is when I realized that I was alone
And all the vibrant colors from the lights fade away
And I don’t care what they say
You won’t find him down on sunset
Or at a party in the hills
At the bottom of the bottle
Or when you’re tripping on some pills
When they sold you the dream you were just 16
Packed a bag and ran away
And it’s a crying shame you came all this way
‘Cause you won’t find Jesus in LA
Or at a party in the hills
At the bottom of the bottle
Or when you’re tripping on some pills
When they sold you the dream you were just 16
Packed a bag and ran away
And it’s a crying shame you came all this way
‘Cause you won’t find Jesus in LA
I won’t find him down on sunset
Or at a party in the hills
At the bottom of the bottle
Or when I’m tripping on some pills
When they sold me the dream I was just 16
Packed my bag and ran away
And it’s a crying shame I came all this way
‘Cause I won’t find Jesus in LA
And it’s a crying shame I came all this way
‘Cause I won’t find Jesus in LA
Or at a party in the hills
At the bottom of the bottle
Or when I’m tripping on some pills
When they sold me the dream I was just 16
Packed my bag and ran away
And it’s a crying shame I came all this way
‘Cause I won’t find Jesus in LA
And it’s a crying shame I came all this way
‘Cause I won’t find Jesus in LA
ترجمه فارسی
خب، من با شیطان دست دادم
پایین در ضلع جنوبی
و او برای هر دوی ما نوشیدنی خرید
با یک دفترچه یادداشت و یک مداد کنارش نشسته بود
گفتم: «نظرت را بگو»
من به دنبال ناجیام بودهام، به دنبال حقیقتم
من حتی در مورد روانپزشکم هم پرسیدم.
او مرا تا سطح خودش پایین آورد
گفت: «پسرم، تو خاص نیستی»
او را جایی که فکر میکنی پیدا نخواهی کرد”
او را هنگام غروب آفتاب پیدا نخواهی کرد
یا در یک مهمانی در تپهها
در ته بطری
یا وقتی داری قرص مصرف میکنی
وقتی رویا را به تو فروختند، فقط ۱۶ سال داشتی
یه چمدون برداشت و فرار کرد
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدی
چون تو عیسی رو تو لسآنجلس پیدا نمیکنی
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدی
چون تو عیسی رو تو لسآنجلس پیدا نمیکنی
جرعهای از ویسکیاش نوشید
گفت: «حالا که با منی
خب، فکر کنم باید بمونی”
آره، میدونم سرت شلوغ بوده
جستجو در سطح شهر
پس بگذارید راه را به اشتراک بگذارم
میدانم که من نجاتدهندهی تو نیستم
میدانم که من حقیقت تو نیستم
اما فکر کنم بتونیم با هم دوست باشیم
گفت “بیا پایین تا سطح من”
با شیطان معاشرت کن
در آخر بهت بگم،
او را هنگام غروب آفتاب پیدا نخواهی کرد
یا در یک مهمانی در تپهها
در ته بطری
یا وقتی داری قرص مصرف میکنی
وقتی رویا را به تو فروختند، فقط ۱۶ سال داشتی
یه چمدون برداشت و فرار کرد
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدی
چون تو عیسی رو تو لسآنجلس پیدا نمیکنی
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدی
چون تو عیسی رو تو لسآنجلس پیدا نمیکنی
و آن موقع بود که فهمیدم وقت رفتن به خانه است
و آن موقع بود که فهمیدم تنها هستم
و تمام رنگهای پر جنب و جوش چراغها محو میشوند
و برام مهم نیست چی میگن
او را هنگام غروب آفتاب پیدا نخواهی کرد
یا در یک مهمانی در تپهها
در ته بطری
یا وقتی داری قرص مصرف میکنی
وقتی رویا را به تو فروختند، فقط ۱۶ سال داشتی
یه چمدون برداشت و فرار کرد
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدی
چون تو عیسی رو تو لسآنجلس پیدا نمیکنی
من او را هنگام غروب آفتاب پیدا نخواهم کرد
یا در یک مهمانی در تپهها
در ته بطری
یا وقتی دارم قرص مصرف میکنم
وقتی رویا را به من فروختند، فقط ۱۶ سال داشتم
چمدانم را بستم و فرار کردم
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدم
چون من عیسی را در لسآنجلس پیدا نخواهم کرد
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدم
چون من عیسی را در لسآنجلس پیدا نخواهم کرد
پایین در ضلع جنوبی
و او برای هر دوی ما نوشیدنی خرید
با یک دفترچه یادداشت و یک مداد کنارش نشسته بود
گفتم: «نظرت را بگو»
من به دنبال ناجیام بودهام، به دنبال حقیقتم
من حتی در مورد روانپزشکم هم پرسیدم.
او مرا تا سطح خودش پایین آورد
گفت: «پسرم، تو خاص نیستی»
او را جایی که فکر میکنی پیدا نخواهی کرد”
او را هنگام غروب آفتاب پیدا نخواهی کرد
یا در یک مهمانی در تپهها
در ته بطری
یا وقتی داری قرص مصرف میکنی
وقتی رویا را به تو فروختند، فقط ۱۶ سال داشتی
یه چمدون برداشت و فرار کرد
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدی
چون تو عیسی رو تو لسآنجلس پیدا نمیکنی
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدی
چون تو عیسی رو تو لسآنجلس پیدا نمیکنی
جرعهای از ویسکیاش نوشید
گفت: «حالا که با منی
خب، فکر کنم باید بمونی”
آره، میدونم سرت شلوغ بوده
جستجو در سطح شهر
پس بگذارید راه را به اشتراک بگذارم
میدانم که من نجاتدهندهی تو نیستم
میدانم که من حقیقت تو نیستم
اما فکر کنم بتونیم با هم دوست باشیم
گفت “بیا پایین تا سطح من”
با شیطان معاشرت کن
در آخر بهت بگم،
او را هنگام غروب آفتاب پیدا نخواهی کرد
یا در یک مهمانی در تپهها
در ته بطری
یا وقتی داری قرص مصرف میکنی
وقتی رویا را به تو فروختند، فقط ۱۶ سال داشتی
یه چمدون برداشت و فرار کرد
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدی
چون تو عیسی رو تو لسآنجلس پیدا نمیکنی
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدی
چون تو عیسی رو تو لسآنجلس پیدا نمیکنی
و آن موقع بود که فهمیدم وقت رفتن به خانه است
و آن موقع بود که فهمیدم تنها هستم
و تمام رنگهای پر جنب و جوش چراغها محو میشوند
و برام مهم نیست چی میگن
او را هنگام غروب آفتاب پیدا نخواهی کرد
یا در یک مهمانی در تپهها
در ته بطری
یا وقتی داری قرص مصرف میکنی
وقتی رویا را به تو فروختند، فقط ۱۶ سال داشتی
یه چمدون برداشت و فرار کرد
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدی
چون تو عیسی رو تو لسآنجلس پیدا نمیکنی
من او را هنگام غروب آفتاب پیدا نخواهم کرد
یا در یک مهمانی در تپهها
در ته بطری
یا وقتی دارم قرص مصرف میکنم
وقتی رویا را به من فروختند، فقط ۱۶ سال داشتم
چمدانم را بستم و فرار کردم
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدم
چون من عیسی را در لسآنجلس پیدا نخواهم کرد
و چقدر حیف که این همه راه رو اومدم
چون من عیسی را در لسآنجلس پیدا نخواهم کرد
نظرات کاربران