ضحك وضحكت له دلع أنا ياما إتدلعت له
فاضل إيه ثاني وأنا أعمله ما أنا عملت اللي عليّ
غمز وغمزت له، وكلام حلو أنا ياما قولت له
ده تاعب قلبي معه وبهدله وبرضو مش حاسس بيّ
يا قلبه حس إني بحبه أكثر من حبايبه
ومش هسيبه أنا في حاله
يا قلبه حس إني بحبه طول الوقت جنبه
(وهو مش واخذ باله (آه، آه
آه، آه
سهر وسهرت له خذت الليل أنا من أوله
زي القمر أسهر أبص له وأشيله أنا جوة عينيّ
ياما لمحت له ياما قولت له إني إرتاحت له
لو بالهدايا أنا ياما جبت له وبرضو مش حاسس بيّ
يا قلبه (يا قلبه) حس إني بحبه (بحبه) أكثر من حبايبه
ومش هسيبه أنا في حاله
يا قلبه حس إني بحبه طول الوقت جنبه
(وهو مش واخذ باله (آه، آه
آه، آه
يا قلبه، يا قلبه، يا، يا، يا قلبه
يا قلبه حس إني بحبه (بحبه) أكثر من حبايبه
ومش هسيبه أنا في حاله
يا قلبه حس إني بحبه طول الوقت جنبه
(وهو مش واخذ باله (يا قلبه
ترجمه فارسی
او خندید و من هم خندیدم و او را لوس کردم. خیلی لوسش کردم.
دیگر چه کاری از دستم برمیآید؟ من وظیفهام را انجام دادهام. او چشمک زد و من هم چشمک زدم، و کلی حرفهای شیرین به او زدهام.
او دارد قلب مرا میشکند و بدبختش میکند، و هنوز هم این را حس نمیکند.
ای قلبش، احساس کن که من او را بیشتر از عزیزان خودش دوست دارم.
و من او را تنها نمیگذارم.
ای قلبش، احساس کن که من او را دوست دارم، من همیشه در کنارش هستم.
(و او غافل است) آه، آه، آه، آه.
تمام شب را برایش بیدار ماندم، تمام شب را از اول تا آخر گذراندم.
مثل ماه، بیدار میمانم، به او خیره میشوم، او را در چشمانم نگه میدارم.
بارها اشاره کردهام، به او گفتهام که چقدر با او احساس راحتی میکنم.
اگر هدیه بود، خیلی به او دادهام، و او هنوز حس نمیکند.
ای قلبش، احساس کن که من او را بیشتر از عزیزان خودش دوست دارم.
و او را تنها نمیگذارم.
ای قلبش، احساس کن که من او را دوست دارم، من همیشه در کنارش هستم.
(و او غافل است) (آه، آه
آه، آه
ای قلب من، ای قلب من، ای، آه، قلب من
ای قلب من، احساس کن که من او را (او را) بیشتر از عزیزانش دوست دارم
و او را تنها نمیگذارم
ای قلب من، احساس کن که من او را دوست دارم، من همیشه در کنارش هستم
(و او حتی از آن آگاه نیست) ای قلب من
نظرات کاربران