“قولوا لي فين حبيبي .. فين راح حبيبي
فاتني في عز الشوق .. وأجيله ..
عمر بحاله غلبت .. أناديله ..
وياما داريته برمشي وكنت حبيبه و كنت هواه
والله ما كنت مصدق يمشى ولا يفوتنى الجرح واه
وإزاي ينسى إزاي .. أما صحيح نساي
خدني في عز الشوق .. وأجيله ..
عمر بحاله غلبت .. أناديله ..
داري عليا يا قلبى وقول لي راجع تاني هو المحبوب
ايه من بعده يا قلبي فاضلي صبر حالي على المكتوب
وإزاي ينسى إزاي .. أما صحيح نساي
خدني في عز الشوق .. وأجيله ..
عمر بحاله غلبت .. أناديله ..”
ترجمه فارسی
«به من بگو، معشوق من کجاست؟ معشوق من کجا رفته است؟
او مرا در میان اشتیاقم رها کرد و من به سوی او خواهم آمد…
تمام عمرم را صرف فریاد زدن به او کردهام…
و چه بسیار او را با مژههایم پنهان کردم، و من معشوق او بودم، و من نفس او بودم.
به خدا، باور نمیکردم که او برود، و این درد هرگز مرا رها نخواهد کرد.
چگونه میتوانست فراموش کند؟ چگونه میتوانست؟ او واقعاً فراموش میکند.
او مرا در میان اشتیاقم برد و من به سوی او خواهم آمد… من تمام عمرم را صرف فریاد زدن به او کردهام…
من را پنهان کن، ای قلب من، و به من بگو که او دوباره برمیگردد، او معشوق است.
بعد از او چه صبری برایم باقی مانده است، ای قلب من؟ حالت من پذیرش آنچه نوشته شده است است.
چگونه میتوانست فراموش کند؟ چگونه میتوانست؟ او واقعاً فراموش میکند.
او مرا در میان اشتیاقم برد و من به سوی او خواهم آمد… من تمام عمرم را صرف فریاد زدن به او کردهام…»
نظرات کاربران