ترجمه فارسی
(آه، چشمانم… آه، سرورم!)
و ای مردم، من بیتاب او هستم
(خرسهای عروسکیاش… خرسهای عروسکیاش)
و قلبم با شعلههایش شعلهور است
(با شعلههایش… با شعلههایش)
نه رفت و نه آمد
(و ما با او صحبت نکردیم)
آه، رفت و نه آمد
(و ما با او صحبت نکردیم)
و من هنوز دنبالش هستم، رهایش نمیکنم
(آه، چشمانم، آه، پدرم)
رهایش نمیکنم!
دو ماه گذشت و ماه سوم هم گذشت
و آن شیرین قولش را شکست
و من بیتاب او هستم، ای مردم، و معلوم شد که من نه لایق عشق هستم و نه لایق آن
نه اسیر حسرت شدم و نه اسیر آن
و تیر عشق هرگز به من اصابت نکرد
و من او را ملاقات کردم و او حال مرا تغییر داد
و او مرا با مژگانش به دام انداخت و مرا اسیر کرد
نظرات کاربران