بنىآدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوى به درد آورَد روزگار دگر عضوها را نمانَد قرار تو کز محنت دیگران بیغمی نشاید که نامت نهند آدمی Children of Adam (Human) ادامه مطلب
تا ماهِ شب افروزم پشتِ این پرده ها نهان استبارانِ دیده ام، هَمدمِ شبم یارِ آنچنان استجان می لرزد که ای وای اگر دلم دیگر برنگرددماهَم به زیر خاک و دلم در این ظلمتِ زمان ادامه مطلب
همه می پرسندچیست در زمزمه مبهم آبچیست در همهمه دلکش برگچیست در بازی آن ابر سپیدروی این آبی آرام بلندکه تو را می برد اینگونه، به ژرفای خیال نه به ابرنه به آبنه به برگنه ادامه مطلب
ارغوان شاخه همخون جدا مانده منآسمان تو چه رنگ است امروزآفتابی ست هوایا گرفته است هنوزمن در این گوشه که از دنیا بیرون استآسمانی به سرم نیستاز بهاران خبرم نیست اندر این گوشه خاموش فراموش ادامه مطلب