مجله موسیقی ملود
0

آهنگ عربی “فی حاجات” از نانسی عجرم به همراه متن و ترجمه مجزا

بازدید 189

في حاجات تتحس وما تتقلش وان جيت أطلبها أنا ما قدرش
ولو إنت عملتها بعد ما أنا أطلبها يبقى ما ينفعش
في حاجات تتحس وما تتقالش توجع في القلب وما بتبانش
وأفضل على طول تعبانة ما بين طب أقول لك ولا ما أقولكش

ما قدرش أقول لك غير كل طريقة حبك ليّ
أو غير عليّ ولا فجأني في مرة وهات لي هدية
وإملا عينيّ وأعمل حاجة أنا مش عارفاها
وإملا عينيّ وأعمل حاجة أنا مش عارفاها
ما قدرش أقول لك حلي الدنيا في عيني وغير فيّ
لو مهما كنت قريب مني وكنت قريب ليّ
ما قدرش أقول لك شكل حياتنا اللي أنا عايزاها
أعرف لوحدك شكل حياتنا اللي أنا عايزاها

أوقات بيبان إني سكت وهديت ورضيت واتعودت
مش معنى كده إنك على طول تحسبني إني استسلمت
وساعات بتحس إني زهقت مع إني بخبي إني تعبت
ما توصلنيش يا حبيبي أقول ده يا ريتني، يا رتني اتكلمت

ما قدرش أقول لك غير كل طريقة حبك ليّ
أو غير عليّ ولا فجأني في مرة وهات لي هدية
وإملا عينيّ وأعمل حاجة أنا مش عارفاها
(وإملا عينيّ وأعمل حاجة أنا مش عارفاها (عارفاها
ما قدرش أقول لك حلي الدنيا في عيني وغير فيّ
لو مهما كنت قريب مني وكنت قريب ليّ
مقدرش أقول لك شكل حياتنا اللي أنا عايزاها
ما تعرف لوحدك شكل حياتنا اللي أنا عايزاها
ما قدرش أقول لك غير كل طريقة حبك ليّ
أو غير عليّ، أو غير عليّ مرة وهات لي هدية
(وإملا عينيّ وأعمل حاجة أنا مش عارفاها ( أنا مش عارفاها
أعرف لوحدك شكل حياتنا اللي أنا عايزاها، عايزاها مش عارفاه

ترجمه فارسی

چیزهایی هست که احساس می شود و ذکر نمی شود و اگر بیایم درخواستشان کنم، نمی توانم
اگر بعد از درخواست من این کار را انجام دهید، باز هم بی فایده خواهد بود
چیزهایی هست که احساس می شود و گفته نمی شود که دل را به درد می آورد و آشکار نمی شود
ترجیح می دهم تا زمانی که خسته هستم بین این که به شما بگویم یا نه
من نمی توانم به شما چیزی بگویم جز این که شما مرا دوست دارید
یا نظرم را عوض کن یا یک بار غافلگیرم کن و به من هدیه بده
و چشمانم را پر می کنم و کاری می کنم که نمی دانم
و چشمانم را پر می کنم و کاری می کنم که نمی دانم
نمی توانم به شما بگویم که زیبایی دنیا در چشمان من است نه در من
اگر مهم نیست چقدر به من نزدیکی و به من نزدیکی
من نمی توانم به شما بگویم که ما چه نوع زندگی می خواهیم
من خودم می دانم شکل زندگی مان را که می خواهم
مواقعی هست که انگار سکوت کردم، آرام شدم، راضی بودم و عادت کردم
این بدان معنا نیست که شما همیشه فکر می کنید که من تسلیم شده ام
ساعت‌ها احساس می‌کنم حوصله‌ام سر رفته است، هرچند پنهان می‌کنم که خسته هستم
نذار بهت بگم عشقم ای کاش حرف میزدم
من نمی توانم به شما چیزی بگویم جز این که شما مرا دوست دارید
یا نظرم را عوض کن یا یک بار غافلگیرم کن و به من هدیه بده
و چشمانم را پر می کنم و کاری می کنم که نمی دانم
(و چشمانم را پر کن و کاری را انجام بده که نمی دانم (آن را می دانم.))
نمی توانم به شما بگویم که زیبایی دنیا در چشمان من است نه در من
اگر مهم نیست چقدر به من نزدیکی و به من نزدیکی
من نمی توانم به شما بگویم که ما چه نوع زندگی می خواهیم
تو به تنهایی نمیدانی من چه نوع زندگی میخواهم
من نمی توانم به شما چیزی بگویم جز این که شما مرا دوست دارید
یا برای من عوضش کن یا یک بار عوضش کن و به من هدیه بده
(و چشمانم را پر می کنم و کاری را انجام می دهم که نمی دانم.) (نمی دانم.)
من خودم می دانم شکل زندگی مان را که می خواهم، اما نمی دانم

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید