I’m getting older, I think I’m aging well
I wish someone had told me I’d be doing this by myself
There’s reasons that I’m thankful, there’s a lot I’m grateful for
But it’s different when a stranger’s always waiting at your door
Which is ironic ’cause the strangers seem to want me more
Than anyone before (anyone before)
Too bad they’re usually deranged
Last week, I realized I crave pity
When I retell a story, I make everything sound worse
Can’t shake the feeling that I’m just bad at healing
And maybe that’s the reason every sentence sounds rehearsed
Which is ironic because when I wasn’t honest, I was still being ignored
(Lying for attention just to get neglection)
Now we’re estranged
Things I once enjoyed (ah-ah)
Just keep me employed now
Things I’m longing for
Someday, I’ll be bored of
It’s so weird
That we care so much until we don’t
I’m getting older, I’ve got more on my shoulders
But I’m getting better at admitting when I’m wrong
I’m happier than ever, at least that’s my endeavor
To keep myself together and prioritize my pleasure
‘Cause to be honest, I just wish that what I promise
Would depend on what I’m given (not on his permission)
(Wasn’t my decision) to be abused, mmm
Things I once enjoyed
Just keep me employed now
Things I’m longing for, mmh
Someday, I’ll be bored of
It’s so weird
That we care so much until we don’t
But next week, I hope I’m somewhere laughing
For anybody asking, I promise I’ll be fine
I’ve had some trauma, did things I didn’t wanna
Was too afraid to tell ya, but now, I think it’s time
ترجمه فارسی
من دارم بزرگتر میشم فکر میکنم خوب پیر شدم
کاش یکی به من می گفت که این کار را خودم انجام می دادم
دلایلی وجود دارد که من از آنها سپاسگزارم، دلایل زیادی وجود دارد که از آنها سپاسگزارم
اما وقتی یک غریبه همیشه پشت در منتظر شما باشد، فرق می کند
این طعنه آمیز است، زیرا به نظر می رسد غریبه ها من را بیشتر می خواهند
بیش از هر کسی قبل (هر کسی قبلا)
حیف که آنها معمولاً آشفته هستند
هفته گذشته متوجه شدم که هوس ترحم دارم
وقتی داستانی را بازگو می کنم، همه چیز را بدتر می کنم
نمی توانم این احساس را از بین ببرم که من فقط در درمان بد هستم
و شاید به همین دلیل است که هر جمله تکرار می شود
که طعنه آمیز است زیرا وقتی صادق نبودم، هنوز نادیده گرفته می شدم
(دروغ برای جلب توجه فقط برای غفلت)
حالا ما از هم جدا شدیم
چیزهایی که زمانی از آنها لذت می بردم (آه-آه)
فقط همین الان من را شاغل نگه دار
چیزهایی که در حسرتشان هستم
یه روزی حوصله ام سر میره
خیلی عجیبه
که ما خیلی اهمیت می دهیم تا زمانی که به آن توجه نکنیم
من دارم بزرگتر میشم، بیشتر روی شانه هایم آمده ام
اما وقتی اشتباه میکنم، بهتر میشوم اعتراف کنم
من خوشحال تر از همیشه هستم، حداقل این تلاش من است
تا خودم را کنار هم نگه دارم و لذتم را در اولویت قرار دهم
چون صادقانه بگویم، آرزو می کنم همان چیزی باشد که قول می دهم
بستگی به آنچه به من داده می شود (نه به اجازه او)
(تصمیم من نبود) که مورد سوء استفاده قرار بگیرم، mmm
چیزهایی که زمانی از آنها لذت می بردم
فقط همین الان من را شاغل نگه دار
چیزهایی که من در آرزوی آنها هستم، mmh
یه روزی حوصله ام سر میره
خیلی عجیبه
که ما خیلی اهمیت می دهیم تا زمانی که به آن توجه نکنیم
اما هفته آینده امیدوارم جایی بخندم
برای هر کسی که بپرسد، قول می دهم خوب باشم
من ضربه روحی داشتم، کارهایی انجام دادم که نمی خواستم
خیلی ترسیدم بهت بگم، اما الان، فکر می کنم وقتشه
نظرات کاربران