ترجمه فارسی
دختر الشلبیه چشمانی بادامی دارد.
من تو را دوست دارم از صمیم قلبم…
تو چشمان من هستی.
زیر پلها، محبوبم در انتظار است؛
معشوق من!
این که چهره خاطراتم خراشیده شود برمن گران می آید…
از دور دیده میشود؛ در حالیکه قلبش ترک برداشته است…
روزها ( و خاطرات) در ذهنم می آید و می رود…
زیر درخت انار،محبوب من، با من حرف های عاشقانه زد…
برایم آواز خواند
و غزل گفت…
نظرات کاربران