مجله موسیقی ملود
0

آهنگ انگلیسی Lost Your Faith از Ava Max به همراه متن و ترجمه مجزا

… It’s gettin’ darker on the road we’re on, I know, I know
It’s gettin’ harder to believe in us, I know, I know
But we just left the car and I’m walkin’ all alone, alone
I thought forever meant we’d die together, I don’t know, don’t know
Now you’re just letting go
… I used to have you on your knees all night
But now, you never pray (now, you never pray)
And when you looked at me, you saw the light
But now, you’ve turned away (now, you’ve turned away)
Hallelujah, hallelujah, hallelujah
You used to hold me in a holy place
But now, you’ve lost your faith
… I know it’s hard to stay in when you wanna walk away, away
And I forgive you every time you’re leavin’ me in vain, in vain
And I’m the one who’s always fightin’ for us, that’s okay, okay
But I’m afraid we’re at the point there’s nothin’ left to save, to save
And I can’t find a way
… I used to have you on your knees all night
But now, you never pray (now, you never pray)
And when you looked at me, you saw the light
But now, you’ve turned away (now, you’ve turned away)
Hallelujah, hallelujah, hallelujah
You used to hold me in a holy place
But now, you’ve lost your faith
… I used to have you on your knees all night
But now, you never pray
And when you looked at me, you saw the light
But now, you’ve turned away (now, you’ve turned away)
Hallelujah, hallelujah, hallelujah
You used to hold me in a holy place
But now, you’ve lost your faith

ترجمه فارسی

… جاده‌ای که توش هستیم داره تاریک‌تر می‌شه، می‌دونم، می‌دونم
باور کردن ما داره سخت‌تر می‌شه، می‌دونم، می‌دونم
اما ما همین الان ماشین رو ترک کردیم و من دارم تنها، تنها قدم می‌زنم
فکر می‌کردم برای همیشه یعنی با هم می‌میریم، نمی‌دونم، نمی‌دونم
حالا داری رهام می‌کنی
… قبلاً تمام شب زانو می‌زدی
اما حالا، تو هرگز دعا نمی‌کنی (حالا، هرگز دعا نمی‌کنی)
و وقتی به من نگاه می‌کردی، نور رو می‌دیدی
اما حالا، تو رو برگردوندی (حالا، تو رو برگردوندی)
هللویا، هللویا، هللویا
قبلاً منو تو یه مکان مقدس نگه می‌داشتی
اما حالا، ایمانت رو از دست دادی
… می‌دونم وقتی می‌خوای بری، بری، سخته که بمونی
و هر وقت که منو بیهوده، بیهوده ترک می‌کنی، می‌بخشمت
و من کسی هستم که همیشه برای ما می‌جنگه، اشکالی نداره، اشکالی نداره
اما می‌ترسم ما به نقطه‌ای رسیده‌ایم که دیگر چیزی برای نجات دادن، نجات دادن باقی نمانده است
و من نمی‌توانم راهی پیدا کنم
… قبلاً تمام شب تو را روی زانوهایت نگه می‌داشتم
اما حالا، تو هرگز دعا نمی‌کنی (حالا، تو هرگز دعا نمی‌کنی)
و وقتی به من نگاه می‌کردی، نور را می‌دیدی
اما حالا، تو روی برگردانده‌ای (حالا، تو روی برگردانده‌ای)
هللویا، هللویا، هللویا
قبلاً مرا در مکانی مقدس نگه می‌داشتی
اما حالا، تو ایمانت را از دست داده‌ای
… قبلاً تمام شب تو را روی زانوهایت نگه می‌داشتم
اما حالا، تو روی گردانده‌ای (حالا، تو روی برگردانده‌ای)
هللویا، هللویا، هللویا
قبلاً مرا در مکانی مقدس نگه می‌داشتی
اما حالا، تو روی گردانده‌ای (حالا، تو روی برگردانده‌ای)
هللویا، هللویا، هللویا
قبلاً مرا در مکانی مقدس نگه می‌داشتی
اما حالا، تو ایمانت را از دست داده‌ای

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا