مجله موسیقی ملود
0

آهنگ انگلیسی On and On and On از ABBA به همراه متن و ترجمه مجزا

[Verse 1]
I was at a party and this fella said to me
“Something bad is happening, I’m sure you do agree
People care for nothing, no respect for human rights
Evil times are coming, we are in for darker nights”

[Verse 2]
I said, “Who are you to talk about impending doom?”
He got kinda wary as he looked around the room
He said, “I’m a minister, a big shot in the state”
I said, “I just can’t believe it, boy I think it’s great
Brother can you tell me what is right and what is wrong?”
He said, “Keep on rocking baby, till the night is gone”

[Chorus]
On and on and on
Keep on rocking baby, till the night is gone
On and on and on
Till the night is gone
On and on and on
Keep on rocking baby, till the night is gone
On and on and on
Till the night is gone

[Verse 3]
Over in the corner, I could see this other guy
He was kinda flirty, he was giving me the eye
So I took advantage of the fact that I’m a star
Shook my hair and took a casual stroll up to the bar
[Verse 4]
And as sure as hell this guy was coming up to me
He said, “Who am I and who are you and who are we?
What’s our situation, do we have some time for us?”
I said I was not exactly waiting for the bus
He said, “If you’re going somewhere can I come along?”
I said, “Keep on rocking baby, till the night is gone”

[Chorus]
On and on and on
Keep on rocking baby, till the night is gone
On and on and on
Till the night is gone
On and on and on
Keep on rocking baby, till the night is gone
On and on and on
Till the night is gone

[Interlude]

[Chorus]
On and on and on
Keep on rocking baby, till the night is gone
On and on and on
Till the night is gone
On and on and on
Keep on rocking baby, till the night is gone
On and on and on
Till the night is gone

ترجمه فارسی

[قسمت ۱]
من در یک مهمانی بودم و این یارو به من گفت
“اتفاق بدی دارد می‌افتد، مطمئنم که تو هم موافقی.
مردم به هیچ چیز اهمیت نمی‌دهند، هیچ احترامی برای حقوق بشر قائل نیستند.
زمان‌های بدی در راه است، ما شب‌های تاریک‌تری در پیش داریم.”

[قسمت ۲]

گفتم: “تو کی هستی که در مورد عذاب قریب‌الوقوع صحبت می‌کنی؟”

او کمی محتاط شد و به اطراف اتاق نگاه کرد.

گفت: “من یک وزیر هستم، یک مقام مهم در ایالت.”

گفتم: “باورم نمی‌شود، پسر، فکر می‌کنم عالی است.

برادر، می‌توانی به من بگویی چه چیزی درست و چه چیزی غلط است؟”

او گفت: «به تکان دادن عزیزم ادامه بده، تا شب بگذرد»

[همخوان]
و همینطور و همینطور
به تکان دادن عزیزم ادامه بده، تا شب بگذرد
و همینطور و همینطور
تا شب بگذرد
و همینطور و همینطور
به تکان دادن عزیزم ادامه بده، تا شب بگذرد
و همینطور و همینطور
تا شب بگذرد

[قسمت ۳]
در گوشه‌ای، می‌توانستم این مرد دیگر را ببینم
او کمی عشوه‌گر بود، داشت به من نگاه می‌کرد
بنابراین از این واقعیت که من یک ستاره هستم استفاده کردم
موهایم را تکان دادم و قدم زنان به سمت بار رفتم
[قسمت ۴]
و با اطمینان کامل این مرد به سمت من می‌آمد
او گفت: «من کی هستم و تو کی هستی و ما کی هستیم؟
وضعیت ما چیست، آیا برای خودمان وقت داریم؟»
من گفتم که دقیقاً منتظر اتوبوس نیستم
او گفت: «اگر جایی می‌روی، می‌توانم بیایم؟»
گفتم، “به تکان دادن عزیزم ادامه بده، تا شب بگذره”

[همسرایی]
و ادامه و ادامه
به تکان دادن عزیزم ادامه بده، تا شب بگذره
و ادامه و ادامه
تا شب بگذره
و ادامه و ادامه
به تکان دادن عزیزم ادامه بده، تا شب بگذره
و ادامه و ادامه
تا شب بگذره

[میان‌پرده]

[همسرایی]
و ادامه و ادامه
به تکان دادن عزیزم ادامه بده، تا شب بگذره
و ادامه و ادامه
تا شب بگذره
و ادامه و ادامه
به تکان دادن عزیزم ادامه بده، تا شب بگذره
و ادامه و ادامه
تا شب بگذره
و ادامه و ادامه
به تکان دادن عزیزم ادامه بده، تا شب بگذره
و ادامه و ادامه
تا شب بگذره

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا