مجله موسیقی ملود
0

آهنگ انگلیسی The Moment I Knew از Taylor Swift به همراه متن و ترجمه مجزا

بازدید 264
You should’ve been thereShould’ve burst through the doorWith that “Baby, I’m right here” smileAnd it would’ve felt likeA million little shining stars had just alignedAnd I would’ve been so happy
Christmas lights glistenI’ve got my eye on the doorJust waiting for you to walk inBut the time is tickingPeople ask me how I’ve beenAs I comb back through my memoryHow you said you’d be hereYou said you’d be here
And it was like slow motionStanding there in my party dressIn red lipstickWith no one to impressAnd they’re all laughingAs I’m looking around the roomBut there was one thing missingAnd that was the moment I knew
And the hours pass byNow I just wanna be aloneBut your close friends always seem to knowWhen there’s something really wrongSo they follow me down the hallAnd there in the bathroomI try not to fall apartAnd the sinking feeling startsAs I say hopelessly“He said he’d be here”
And it was like slow motionStanding there in my party dressIn red lipstickWith no one to impressAnd they’re all laughingAnd asking me about youBut there was one thing missing (missing, missing)And that was the moment I knew
What do you say, when tears are streaming down your faceIn front of everyone you know?And what do you do when the one who means the most to youIs the one who didn’t show?
You should’ve been hereAnd I would’ve been so happy
And it was like slow motionStanding there in my party dressIn red lipstickWith no one to impressAnd they’re all standing around me singing“Happy birthday to you”But there was one thing missingAnd that was the moment I knewOoh, I knewOoh
You called me laterAnd said, “I’m sorry, I didn’t make it”And I said, “I’m sorry too”And that was the moment I knew

ترجمه فارسی

باید اونجا می بودی
باید از در می ترکید
با آن لبخند “عزیزم، من اینجا هستم”.
و آن را می خواهم
یک میلیون ستاره کوچک درخشان به تازگی در یک راستا قرار گرفته بودند
و من خیلی خوشحال می شدم
چراغ های کریسمس می درخشند
چشمم به در است
فقط منتظرم وارد بشی
اما زمان در حال گذر است
مردم از من می پرسند که چگونه بوده ام
همانطور که حافظه ام را مرور می کنم
چقدر گفتی که اینجا باشی
گفتی که اینجا باشی
و مثل حرکت آهسته بود
با لباس مهمانی من آنجا ایستاده ام
در رژ لب قرمز
بدون اینکه کسی را تحت تاثیر قرار دهد
و همشون دارن میخندن
همینطور که دارم به اطراف اتاق نگاه می کنم
اما یک چیز کم بود
و آن لحظه ای بود که می دانستم
و ساعت ها می گذرد
الان فقط میخوام تنها باشم
اما به نظر می رسد دوستان نزدیک شما همیشه می دانند
وقتی واقعاً چیزی اشتباه است
بنابراین آنها من را در سالن دنبال می کنند
و آنجا در حمام
سعی می کنم از هم نپاشم
و احساس غرق شدن شروع می شود
همانطور که ناامیدانه می گویم
“او گفت که اینجا خواهد بود”
و مثل حرکت آهسته بود
با لباس مهمانی من آنجا ایستاده ام
در رژ لب قرمز
بدون اینکه کسی را تحت تاثیر قرار دهد
و همشون دارن میخندن
و از من در مورد تو پرسیدن
اما یک چیز کم بود (مفقود، گم شده)
و آن لحظه ای بود که می دانستم
وقتی اشک روی صورتت جاری می شود چه می گویی
در مقابل همه کسانی که می شناسید؟
و وقتی کسی که بیشترین ارزش را برای شما دارد چه می کنید
اونی که نشون نداده؟
تو باید اینجا بودی
و من خیلی خوشحال می شدم
و مثل حرکت آهسته بود
با لباس مهمانی من آنجا ایستاده ام
در رژ لب قرمز
بدون اینکه کسی را تحت تاثیر قرار دهد
و همه آنها در اطراف من ایستاده اند و آواز می خوانند
“تولدت مبارک”
اما یک چیز کم بود
و آن لحظه ای بود که می دانستم
اوه میدونستم
اوه
بعدا با من تماس گرفتی
و گفت: “متاسفم، موفق نشدم”
و گفتم: من هم متاسفم
و آن لحظه ای بود که می دانستم

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

آموزش نقاشی سیاه قلم کانال واتساپ