آتشی در سینه دارم جاودانیعمر من مرگیست نامش زندگانی رحمتی کن کز غمت جان میسپارمبیش از این من طافت هجران ندارم که نهی بر سرم پای ای پری از وفاداریشد تمام اشک من بس در ادامه مطلب
بیا ببین با خیال تو دوباره گرفتم جونهمه حرفایی که عاشقا به هم میگنو یاد گرفتم خوب بیا ببین اون عطری که دوست داری زدم وزیرورو کن باز تمام روزای بدمو گلارو آب میدمدوباره خواب ادامه مطلب
وای گل سرخ و سپیدم کی می آیی؟بنفشه برگ بیدم کی می آیی؟تو گفتی گل درآید من می آیموای گل عالم تموم شد کی می آیی؟ جان مریم چشماتو واکن، منو صدا کنشد هوا سفید، ادامه مطلب
یک شب آتش در نیستانی فتادیک شب آتش در نیستانی فتادسوخت چون اشکی که بر جانی فتادسوخت چون اشکی که بر جانی فتادشعله تا سرگرم کار خویش شدشعله تا سرگرم کار خویش شدهر نیی شمع ادامه مطلب
رفتی از خلوت من همره شب های که باشیغم نهادی به دلم همدم غم های که باشیخواستم دور شوم از همه حتی ز جهانممن نباشم نگرانم که تو دنیای که باشیبگو با تو چه کنم ادامه مطلب
ارغوان شاخه همخون جدا مانده منآسمان تو چه رنگ است امروزآفتابی ست هوایا گرفته است هنوزمن در این گوشه که از دنیا بیرون استآسمانی به سرم نیستاز بهاران خبرم نیست اندر این گوشه خاموش فراموش ادامه مطلب