خیلی وقتا تو دلم آشوبهخیلی وقته من همش غمگینمتوی این شبا هوا سنگینهتا خود صبح خواب بد میبینمچرخ زندگی به کام ما نگشتهر دومون غم زده ی یه ماتمیمما جوونی همو سوزوندیمما یه عمریه بدهکار ادامه مطلب
آسیمه سر رسیدیاز غربت بیاباندلخسته دیدمت درآوار خیس بارانوا مانده در تبی گنگناگه به من رسیدیمن خود شکسته از خوددر فصل نا امیدیدر برکه ی دو چشمتنه گریه و نه خندهگم کرده راه شب راسرگشته ادامه مطلب
در هوایت بی قرارم بی قرارم روز و شبسر ز کویت بر ندارم بر ندارم روز و شبدر هوایت بی قرارم بی قرارم روز و شبسر ز کویت بر ندارم بر ندارم روز و شبجان ادامه مطلب
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوستعاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوستبه غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبحتا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوستبه حلاوت بخورم زهر که ادامه مطلب
(چه حکمتیست در این مُردندر عاشقانه ترین مُردنو مغز را به فضا بردنو گریه را به خلاء بردنچه حکمتیست که در آغازنگاه من به سرانجام است) بِبُر به نام خداوندتکه لطف خنجر ابراهیمبه تیز بودن ادامه مطلب
آمد بهار جان ها ای شاخ تر برقص آچون یوسف اندر آمد مصر و شکر برقص آای شاه عشق پرور مانند شیر مادر ای شیرجوش در رو جان پدر برقص آآمد بهار جان ها ای ادامه مطلب
چشماتو باز کردی دنیام زیر و رو شدچشماتو بستی و باز تاریکیام شروع شدموهات کهکشونا چشمات ستاره هاتنمنظومه های شمسی جفت گوشواره هاتنکی بین مهربونا مثل تو مهربونهنامهربونی با تو بد نیست بدشگونهبا من بمون ادامه مطلب
یاد بچه های مهربون، اون زمین خاکییاد بازی، یاد بردنا و باختنا میوفتمبعضی وقتام یاد جنگ و یاد موندنا و رفتنا میوفتمدوست دارم برم جنوب، کنار جاشوای دریاکه رو عرشه واسه ماهیا می خوننبشینم نگاه ادامه مطلب
بچه بودم، بادبادکای رنگیدلخوشی هر روز و هر شبم بودخبر نداشتم از دل آدماچه بی بهونه خنده رو لبم بودکاری به جر الک دولک نداشتمبچه بودم، به هیچی شک نداشتمبچه بودم، غصه وبالم نبودهیشکی حریف ادامه مطلب