افتكرني
افتكرني
افتكرني
افتكرني يالي كنت في يوم حبيبك
افتكرني وبعدها هامشي و اسيبك
انسي العذاب و الجراح
انسي اللي كان و اللي راح
بس لو نادت عنيك ذكري هانت يوم عليك
افتكرني
هاسيبك للايام يا حبيبي
ماعادش باقلنا كلام يا حبيبي
لو نداك الشوق لسكة حبنا
خطي بيها فوق عذابنا و جرحنا
و افتكرني
هاسيبك للايام يا حبيبي
ماعادش باقلنا كلام يا حبيبي
فاكر زمان لما زمان حلفتني
مانخطي فوق عتب الفراق
فاكر كمان مين اللي خان و ليه فوتني
اعطش و ادوق الاشتياق
انا مش راح الومك علي الاحلام … مانا كنت حبيبك
انا بس هاسيبك للايام و مصيرها تجيبك
لو نداك الشوق لسكة حبنا
خطي بيها فوق عذابنا و جرحنا… و افتكرني
هاسيبك للايام يا حبيبي
ماعادش باقلنا كلام يا حبيبي
من غير دموع تطفي الشموع . من غير الم
من غير وداع . هنت عليك
بعت اللي كان و كأنه كان من غير تمن
عمري اللي ضاع مني في عنيك
انا مش راح الومك علي الاحلام … مانا كنت حبيبك
انا بس هاسيبك للايام و مصيرها تجيبك
لو نداك الشوق لسكة حبنا
خطي بيها فوق عذابنا و جرحنا… و افتكرني
هاسيبك للايام يا حبيبي
ماعادش باقلنا كلام يا حبيبي
ترجمه فارسی
مرا به یاد بیاور.
مرا به یاد بیاور.
مرا به یاد بیاور، ای کسی که زمانی معشوق من بودی.
مرا به یاد بیاور، و سپس من تو را ترک خواهم کرد.
درد و زخمها را فراموش کن.
آنچه بود و آنچه رفته است را فراموش کن.
اما اگر چشمانت خاطرهای را فرا بخوانند، آیا هرگز برایت آسان خواهد شد؟
مرا به یاد بیاور.
تو را به زمان میسپارم، عشق من.
ما دیگر چیزی برای گفتن نداریم، عشق من.
اگر حسرت تو را به مسیر عشقمان فرا میخواند،
روی آن بر روی درد و زخمهایمان پا بگذار.
و مرا به یاد بیاور.
تو را به زمان میسپارم، عشق من.
ما دیگر چیزی برای گفتن نداریم، عشق من.
یادت هست که مدتها پیش به من قسم خوردی که از آستانه جدایی عبور نخواهیم کرد؟
همچنین به یاد بیاور چه کسی به من خیانت کرد و چرا مرا تشنه و تشنه رها کرد؟
تو را به خاطر رویاها سرزنش نمیکنم… من معشوق تو بودم.
تو را فقط به زمان میسپارم، و تو را باز خواهد گرداند. اگر حسرت تو را به مسیر عشقمان فرا میخواند،
روی آن قدم بگذار، بر روی درد و زخمهایمان… و مرا به یاد آور
تو را به زمان میسپارم، عشق من
چیزی برای گفتن نداریم، عشق من
بدون اشکهایی که شمعها را خاموش کنند. بدون درد
بدون خداحافظیها. من برای تو هیچ معنایی ندارم
تو آنچه را که بود فروختی، گویی بیارزش بود
زندگی من که در چشمان تو گم شد
من تو را به خاطر رویاها سرزنش نمیکنم… من معشوق تو بودم
من تو را به زمان میسپارم، و تو را باز خواهد گرداند
اگر حسرت تو را به مسیر عشقمان فرا میخواند
روی آن قدم بگذار، بر روی رنج و زخمهایمان… و مرا به یاد آور
تو را به زمان میسپارم، عشق من
چیزی برای گفتن نداریم، عشق من
نظرات کاربران